بحران محیط زیست در آشوکا
نحوه بینش و تفکر ما درباره خود و جهان تا به امروز تاثیراتی بر محیط زیست اطرافمان داشته است. حمایت آشوکا از محیط زیست با این عقیده صورت میگیرد.
***
اگر سه اپیزود قبلی رو دنبال کرده باشین میدونین که ما درباره موسسه بینالمللی آشوکا صحبت کردیم که در زمینههای مختلفی در دنیا به دنبال ایجاد تغییرات مثبت و سازنده هست و در این مسیر از گروههایی حمایت میکنه که هر کدوم به نوعی دارن برای تغییر شرایط اطراف خودشون تلاش میکنن. همینطور بعضی از افراد و حوزه فعالیتشون رو براتون توصیف کردیم. در این اپیزود هم میخوایم سراغ یک حوزه دیگه از فعالیت این موسسه بریم. حوزه فعالیتهای محیط زیستی.
همونطور که میدونین بحرانهای محیط زیستی یکی از موضوعاتیه که افراد، گروهها و موسسههای زیادی در دنیای امروز دارن به اون میپردازن و خیلی از اونها با اقدامات داوطلبانه دارن سعی میکنن که مشکلات و چالشهای این حوزه رو بشناسن و به حلش کمک کنن. موسسه آشوکا معتقده بحرانهای محیط زیستی ریشههایی در نحوه تفکر و ارزشها داره، بنا بر این برای برطرف کردن اونها نیاز به آگاهی و دانش هست.
در این اپیزود با داستان شخصی آشنا میشیم که نیاز به تغییر رو در اطراف خودش حس کرد و فعالیتهایی رو شروع کرد که به کمک موسسه آشوکا تونست روندی از تغییر رو ایجاد کنه.
ربکا نایسیموی یک جوون کنیایی هست که مثل بقیه همنسلهاش دائما در حال مواجهه با چالشهای محیط زیستی بود که مستقیما بر زندگی اونها تاثیر میذاشت. ربکا میگه: «لحظه تعیینکننده برای من اون لحظهای بود که مادرم رو دیدم که گریه میکرد در حالی که بزها و گوسفندهای ما در طی یک خشکسالی دیگه مردند. مادرم فریاد میزد: “چطور زندگی کنیم؟ چی بخوریم؟” نه تنها در منطقه ما بلکه در بیشتر قسمتهای کشور ما کنیا خشکسالیهای زیاد و در نتیجه قحطی رخ داده. بزرگترها میگن خشکسالی به طور سنتی هر 7 سال یکبار اتفاق میافتد، اما در عمر کوتاه من به نظر میرسد هر 2 یا 3 سال یکبار رخ میده.
ربکا کلاس یازدهم در دبیرستان بود که کشف کرد که کمبود دانش در ارتباط با بحران آب و هوا یک مانع اساسی برای حل اون بحران به حساب میاد. بنا بر این تصمیم گرفت مسیری رو شروع کنه که در اون به دانش آموزا و جوونا آگاهیهایی در ارتباط با محیط زیست داده بشه.
ربکا در یک جامعه روستایی ماسایی در کنیا بزرگ شد و برای همین اثرات مخرب تغییرات آب و هوایی رو بر دامها و کشاورزی در جامعه خودش تجربه کرده بود. اون میدونست که گرسنگی نتیجه زمانیه که محصولات بازده ندارن و دیده بود که چطور در این شرایط حیوانات برای بقا تلاش میکنن، چون ثروت جامعه ماسایی به دامداری و کشاورزی بستگی داره. بدون حیوانات یا محصولات زراعی، خانوادهها حتی با کمک خیرین نمیتونن هزینههای آموزشی فرزندان خودشون رو پرداخت کنن. ربکا میگه: «من اهمیت میدم چونکه فقر ما فرصتهای تحصیلی من رو محدود میکند، حتی اگر شهریه دانشگاه و هزینه خوابگاهم توسط کمک هزینههایی پوشش داده بشه، هنوز هزینههای زیادی برای حضور در دبیرستان وجود دارد اگر بتوانیم تغییرات آب و هوایی را اصلاح کنیم، خانواده و جامعه من دوباره مرفه خواهد شد.»
حالا ببینیم ربکا چه اقداماتی انجام داد. یکی از مهمترین اقداماتش ایجاد یکسری گفتگوها در این زمینه بود. چون هدف خودش رو آگاهی دادن میدونست بنا بر این گفتگو رو یک ابزار قوی میدونست که میتونه آگاهی رو در سطح جامعه افزایش بده. اون از همسالان خودش شروع کرد و گروهی از اونها رو تشویق کرد تا درباره مسائل زیست محیطی شروع به مطالعه کنن و نه تنها خودشون دانش خودشون رو در این زمینه بیشتر کنن بلکه با دیگران هم راجع به فوریت حفاظت از محیط زیست و اقدامهای عملی که میشه در این زمینه در جامعهشون انجام بدن گفتگو کنن. بعد از مدتی مجموعهای از گفتگوها در جامعه اونها به راه افتاد. ولی این تنها اقدام نبود. ربکا میدونست که برای تغییرات اساسی لازمه نهادهای مختلف هم همکاری کنن و برای جلب همکاری این نهادها ربکا و همکارانش تقاضانامههایی درست کردن که در اون نگرانیهای دانشآموزان درباره محیط زیست به دولت ملی ارائه بشه.
…