روایت اول: ۲. آمادگیهای لازم کسب شد
لیستی از کارهایی که باید انجام شود و نیازهایی که وجود دارد معمولا در شروع هر پروژه تهیه میشود. اینکه لیست این گروه شامل چه چیزهایی بود و چطور گروه یکی یکی به دنبال رفع هر کدام از این نیازها رفت را در این اپیزود میشنوید.
روایت یک تجربه در محلهای در تهران. داستان اتفاقات محله ۱۳ آبان و تلاشی برای ایجاد مسیری از تغییرات این محله، که شنیدنی است. بر اساس کتاب “آموزش، انسان را آزاد میسازد”
***
در اپیزود قبلی درباره چگونگی آغاز پروژه موسسه پژوهشی کودکان دنیا در محله ۱۳ آبان تهران صحبت کردیم. اینکه قرار بود این، یک پروژه برای بچهها باشه و اینکه چطور در ابتدا، گروه موقعیت محله و نیازهای بچهها رو بررسی کرد و چطور به یک طرح رسید. طرح مربیان سیار که ایده مناسبی برای موقعیت این محله و بچههای اون به نظر میرسید. اگه اپیزود قبلی رو گوش نکردین پیشنهاد میکنیم اول از اون اپیزود شروع کنید. حالا بریم سراغ ادامه این تجربه.
خب بعد از اینکه گروه، تصویری از نحوه اداره کلاس برای خودشون ترسیم کردن یک مرحله مهم که باید میگذروندن انتخاب مربی بود. فرق اساسی این کلاسها با بقیه کلاسهای کودکان این بود که کلاسها تو کوچه برگزار میشد. بنا بر این مربیانی باید انتخاب میشدن که علاوه بر توانایی کار با بچهها بتونن توی کوچه هم کار کنند.
اولین کاری که کردن این بود که از بین گروهی از مربیان مهدهای کودک تهران به جهت شرکت در دوره آموزشی این طرح داوطلب گرفتن و ۳۰ نفر داوطلب شدن. این مربیان رو جمع کردن و طرح و شیوه کار رو براشون معرفی کردن. اتفاقی که افتاد خیلی جالب بود. این مربیان که تجربه کار در مهدکودک داشتن و اساسا یک پیشزمینه فکری درباره نحوه برگزاری یک کلاس موفق تو ذهنشون نقش بسته بود، تقریبا هیچ کدوم باور نکردن که چنین طرحی قابل اجرا باشه و بنا بر این داوطلب مشارکت در این طرح نشدن. وقتی این اتفاق تکرار شد گروه بررسیهایی کرد و به این نتیجه رسید که برای این کار نیاز به نیروهای تازهنفسی داره که تصویر قبلی از کار آموزشی برای بچهها نداشته باشن. بعد هم به این فکر کردن که اصلا میشه از زنان و دختران همین محله برای این کار دعوت کرد. بنا بر این یک فراخوان در سطح محله داده شد. اطلاعیه دعوت به همکاری در فرهنگسراها، مساجد، مدارس و حتی مغازههای محل نصب شد. در این اطلاعیه گفته شده بود که شرکتکنندگان بعد از گذروندن یک دوره آموزشی به عنوان مربی سیار در کوچهها و پارکهای محلی با بچهها کار میکنن. در اردیبهشت سال ۷۷ ثبتنام از نیروهای علاقهمند شروع شد.
توی فرم ثبتنام چند نکتهای گفته شده بود که قابل توجهه. اولا گفته شده بود این دوره آموزشی رایگانه، دوما این دوره آموزشی به همراه ۳ ماه کارآموزی در پارکها و کوچههاست و سوم اینکه شرکتکنندگان بعد از تکمیل دوره از طرف موسسه و ستاد شهر سالم یک گواهی مبنی بر شرکت در این دوره دریافت میکنن. حاصل این دعوت این بود که ۸۰ نفر از زنان و دختران محله داوطلب شدن.
خب خوبه که یک مختصری درباره این دوره آموزشی که داوطلبین گذروندن هم بگیم. طول این دوره یک ماه بود و از ۸۰ نفری که ابتدا داوطلب شدند، بعد از معرفی و آشنایی با سختیهای کار ۴۰ نفر باقی موندن که تا پایان دوره رو ادامه دادن.
برای آموزش جزوههایی تهیه شد که به شکلی هوشمندانه اصول و مبانی کار رو مطرح میکرد ولی مطالبی که مربی رو به یک شیوه یا الگوی خیلی خاص محدود میکرد حذف شده بود و بسیار تلاش شده بود که این ذهنیت و بینش رو در مربیان ایجاد کنه که آموزش رو میشه در هر مکان و در هر زمانی انجام داد. در طول ۲۰ روز کاری و در هر روز ۴ ساعت کلاسها برگزار شد و مجموعا شرکتکنندگان در یک دوره ۸۰ ساعته شرکت کردن. در این کلاسها گروه سعی کرده بود فقط مجموعهای از اطلاعات و مهارتها رو آموزش نده بلکه کمک کنه مربیان ارتباط بین درسها و شیوههای موثر بودن هر کدوم از اونها در این روند آموزشی رو بررسی و ارزیابی کنند و در واقع به این نکات توجه کنند. جالبه که بدونیم این دورههای آموزش مربی بعد از اون سال اول به مدت ۵ سال مداوم برگزار شد و مجموعا ۳۰۰ نفر در این دورهها شرکت کردن. محتواهای آموزشی هم به تدریج کاملتر شد.
…