هنگامی که حضرت مسیح را در بیرون دروازۀ اورشلیم بر صلیب کوبیدند پس از ساعتها تحمّل درد و شکنجه آن حضرت در اوج تشنگی تقاضای آب فرمود اسفنج آغشته به سرکه بر سر نیزه نهادند تا بنوشد و سربازی رُومی، برای خوشایند یهود نیزه بر پهلوی آن حضرت زد تا خونآبه جاری گشت. حضرت مسیح سر بر آسمان برداشت و فرمود، ای خداوند اینان را ببخش چون نادانند و نمیدانند با فرزند عزیز تو چه مینمایند و پس از دقایقی چند جان به جان آفرین تسلیم فرمود. به استناد متن انجیل جلیل در آ ن گاه باد سیاهی وزیدن گرفت و فریاد رعد در گوش فلک پیچید. شاگردان حضرت مسیح که همه ترسان و لرزان و پژمرده و پریشان بودند به گوشهای خزیدند. پطرس اعظم شاگرد آن حضرت، حضرتشان را تا بامداد پس از شامگاه شهادت، سه بار انکار و سرانجام لعنت نمود. هیچ تاریخنگاری در آن احیان نامی از عیسای مسیح نبرد. حضرتش با تحمّل رنج فراوان، با نهایت مظلومیت و گمنامی به شهادت رسید.
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.