قسمت ۷۳ – صفات لازم در مسیر خدمت به جامعه
همه چیز با سوال فرهاد جان شروع شد. فرهاد پرسید خب حالا که ما خاک باغچه رو آماده کردیم، در مورد کاشت و برداشت مطالعه کردیم، دیگه باید چی کار کنیم؟ آقا امید معتقد بود ما به بعضی از صفات در کار خدمتی نیاز داریم. این طوری شد که ما، فرهاد، آقا امید و چک چک که از طریق گوی جهاننما در مشورت حاضر بود، نظراتمون در مورد صفات لازم رو مطرح کردیم.
***
ویززز: وقت بخیر عزیزان
سپیدار: سلام بچهها
مامان: سلام، حالتون چطوره؟ شما به برنامه سپیدار و ویززز گوش میکنید. امروز 29 تیرماه 1402 خورشیدی و 20 جولای 2023 میلادی است.
سپیدار: خب بچهها چطورین؟ به قول مامان خوبین؟ خوشین؟
مامان: امیدواریم خوب باشید و بتونید با تمرکز به برنامه امروز گوش کنید. آخه آخر برنامه ازتون مشورت میخوایم.
ویززز: ما این هفته قرار مشورتی معمول برای باغچه جامعه رو نداشتیم. چند نفر مریض شده بودن و چند نفر سفر رفته بودن. ولی ما، فرهاد جون، آقا امید و چک چک عزیزم تو پارکینگ خونهمون دور هم جمع شدیم و در مورد موضوعات مهم و جالبی صحبت کردیم.
مامان: البته چک چک جان از طریق گوی جهاننما باهامون صحبت کرد و نظراتش رو گفت.
سپیدار: آقا امید محو گوی جهاننما شده بود. هم میخواست مراقب باشه که مبادا دوباره خراب شه و زحمات ویززز هدر بره، هم خیلی کنجکاو شده بود.
ویززز: توضیح در مورد تکنولوژیهای سیاره ما به زبان زمینی کار دشواری بود ولی خب فکر کنم آقا امید از توضیحات من راضی بود. آخه آخرش گفتن چقدر خوب میشه ما هم روی زمین این طوری به دنیا نگاه کنیم و مثلا از عشق، از کار مشترک و از خنده انرژی بگیریم.
مامان: قطعا ضررش برای زمین از سوختهایی که الان استفاده میکنیم کمتره.
ویززز: و حتی میشه گفت ضرری ندارن.
سپیدار: خب بیاید از مشورتمون برای بچهها بگیم. سوال اساسی رو فرهاد پرسید و همه گفتگو در مورد همون سوال مهم بود.
ویززز: فرهاد گفت: خب حالا ما کارهای لازم برای باغچه محله رو انجام دادیم، از بابام راهنمایی گرفتیم، آقا امید کتاب پیدا کرد؛ بقیه هم توی اینترنت جستجو کردند؛ یعنی به حد کافی داریم اطلاعات جمعآوری میکنیم. ولی سؤال من اینه که یک کار خدمتی، با حضور آدمهای مختلف، به چه چیز دیگهای نیاز داره؟
مامان: فرهاد به نظرش میرسید که جمعآوری اطلاعات اگر چه کاری لازم و ضروری است ولی کافی نیست.
سپیدار: آقا امید گفتن به نظر من بعضی از صفات هم در کارهای خدمتی لازم و ضروری هستند.
ویززز: خلاصه این طوری شد که هر کدوم از ما نظرمون رو در مورد صفات لازم برای خدمت گفتیم.
مامان: صحبت رو من شروع کردم، گفتم که به نظرم عشق و محبت نسبت به بقیه در خدمت کردن ما خیلی اهمیت داره. درسته که ما همه انسانها رو باید دوست داشته باشیم، ولی مردم جامعه باید این عشق ما رو در عمل ببینند. یعنی ببینند که ما به پیشرفت جامعهمون اهمیت میدیم.
ویززز: درسته. مثل همین کاری که سپیدار کرد. دید یکی از مردم محله با مشکل اقتصادی روبروست و باغچه محله رو راه انداخت.
مامان: بله. فرهاد جون گفت ولی این کار یعنی دوست داشتن همه همیشه راحت نیست. گاهی خیلی سخته.
سپیدار: بابا گفت که یک راه خوب بلده که کمک میکنه روی محبتی که باید به همه داشته باشیم تمرکز کنه، راه بابا اینه که به صفات خوب اون آدمی که خیلی حرصشو درآورده، اذیتش کرده یا کاری کرده که دوست داشتنش سخت بشه فکر میکنه. هر قدر سخت ولی بالاخره یک صفت خوب توش پیدا میکنه و روی همون تمرکز میکنه.
ویززز: من صدای چک چک رو ضبط کردم تا نظراتش رو با صدای خودش بشنوید. تق تق خب اجازه بدید. بعله.
چک چک: دوستان من فکر میکنم که عشق به دیگران میتواند در خدمت کردن جنبههای مختلفی داشته باشد. مثلا وقتی همکارانمان را دوست داریم بهتر و بیشتر آنها را درک میکنیم و بیشتر به آنها احترام میگذاریم. و تازه نسبت به آنها صبورتر هم میشویم. همه اینها پیشبردن خدمت را خیلی راحتتر میکند. با عشق داشتن نسبت به دیگران دستیابی به صلح راحتتر میشود.
مامان: فرهاد جان هم اشاره خوبی کرد. گفت که ما عشق و محبتمون به بقیه رو با مهربونی کردن بهشون نشون میدیم. وقتی نسبت بهشون مهربونیم فقط خوبی براشون میخوایم. بهشون کمک میکنیم و هر کاری از ما برمیاد براشون انجام میدیم.
سپیدار: من با فرهاد موافقم. وقتی آدمها با بقیه مهربون هستند بهشون اهمیت میدن حتی مراقبن که اونها حس بدی نداشته باشند.
…