قسمت ۷۲ – خاک لومی

Program Picture

سپیدار و ویززز

قسمت ۷۲ – خاک لومی
۲۲ تیر ۱۴۰۲

ما سراغ باغچه محله‌مون رفتیم تا خاک رو آماده کنیم. آخه برای این که باغچه توان داشته باشه که به ما میوه و سبزیجات بده، باید خاک خوبی براش آماده کنیم. پس حسابی خاک باغچه رو بیل زدیم. من یاد گرفتم که خاک مناسب برای باغداری و کشاورزی، خاک لومی هست که به یک اندازه شن، لای و رس داره. تازه، ما راه‌هایی برای درست کردن کمپوست در خونه هم امتحان کردیم.

***

ویززز: سلام دوستان عزیزم، وقت‌تون بخیر

سپیدار: سلام بچه‌ها جون

مامان: حالتون چطوره؟ خوبید؟ خوشید؟

ویززز: امروز 22 تیر ماه 1402 خورشیدی و 13 جولای 2023 میلادی است. و شما به برنامه سپیدار و ویززز گوش می‌کنید.

سپیدار: خب، بذارید براتون تعریف کنم که از هفته پیش تا امروز چه اتفاقاتی افتاد. یادتون میاد که همراه با زاهد خان در مورد خاک و فرسایش خاک صحبت کردیم؟ دیروز عصر که هوا یکمی خنک شده بود و همه از سر کار برگشته بودند برای آماده کردن خاک باغچه محله به خونه بردیا اینا رفتیم.

ویززز: کلی هم بهمون خوش گذشت و چیزی یاد گرفتیم.

مامان: بله واقعا خوش گذشت. خیلی وقت بود اینقدر با خاک سر و کار نداشتم. چون تعدادمون هم زیاد بود، هر کسی گوشه کار رو گرفت و هیچ کس خیلی خسته نشد.

ویززز: تازه! مامان و بابای بردیا، آب دوغ خیار خیلی خنک آماده کرده بودند که باعث میشد اثرات گرما و خستگی از وجودمون بره. عجب غذای خوشمزه‌ایه. باید به چک چک بگم یاد بگیره. این طوری هر وقت رفت سیاره‌های نزدیک به خورشید می‌تونه آب دوغ خیار برای خودش درست کنه و جیگرش حال بیاد.

سپیدار: چه فکر خوبی کردی! ولی چک چک چطوری به خورشید نزدیک میشه؟ خیلی گرمه!

ویززز: بله گرمه ولی خب با تجهیزات مناسب به اون سیارات میره.

مامان: یعنی کسی در اون سیارات هم ساکن هست؟

ویززز: راستش را بخواهید پاسخ این سوال بستگی به تصور شما از این کسی‌ که می‌گویید دارد. به مرور و با پیشرفت علم زمینی جوابش رو پیدا می‌کنید.

مامان: عجب! خیلی خب. کجا بودیم؟ آهان از دیروز و چیزهایی که در مورد خاک یاد گرفتیم بگیم. زاهدخان با صبوری ما رو راهنمایی کردند و به سوالات‌مون جواب دادن.

سپیدار: خب، یادتون هست که گفتیم سنگ‌ها طی سال‌های خیلی خیلی خیلی طولانی ریز میشن و به در نهایت به خاک تبدیل میشن؟ حالا در نتیجه این تغییرات، این سنگ‌های ریز شده، اندازه‌های مختلف پیدا می‌کنند. ریزترین‌شون میشه رُس و بزرگ‌ترین‌شون شن.

ویززز: بین این‌ها هم یک لایه وجود داره که بهش میگن سیلت. از رس بزرگ‌تر و از شن کوچیک‌تره.

سپیدار: من پرسیدم که خب سیلت چیه؟ ناآشناست.

ویززز: ترجمه‌اش کردن، میشه لای.

مامان: نکته مهم اینه که در خاک جاهای مختلف نسبت بین این سه تا متفاوته. بعضی از خاک‌ها بیشتر رس دارن که باعث میشه خیلی سخت و محکم بشن. برای همینه که از خاک رس ظرف و کوزه و این چیزا درست می‌کنند.

ویززز: اگر توی خاک جایی ذرات رس بیشتر بشه، خاک اونجا به قدری سفت و محکم میشه که دیگه خیلی سخته چیزی توش بکاریم.

سپیدار: زاهد خان برای این که خوب و کامل ما رو متوجه ماجرا بکنن از یک ظرف شیشه‌ای کمک گرفتن. ظرف یکمی بزرگ بود تا همه‌مون ببینیمش. بعد با کمک یک بیلچه ظرف رو تا نصفه از خاک باغچه پر کردن.

مامان: در مرحله بعد روی خاک، آب ریختن. اون قدر ظرف رو پر از آب کردن تا آب یکمی بالاتر از خاک توی ظرف قرار بگیره.

ویززز: و بعد ظرف رو دادن دست آقای اکبری که خیلی محکم تکون بدن.

سپیدار: ظرف شیشه‌ای پر از گل شد، زاهدخان دوباره کمی آب توی ظرف ریختن و دوباره به آقای اکبری گفتن که با قدرت زیاد ظرف رو تکون بدن.

مامان: در نهایت هم ظرف رو یک گوشه گذاشتند تا ثبت بمونه و خاک ته‌نشین بشه.

ویززز: زاهدخان می‌خواستن ببینن کدوم لایه توی خاک باغچه ما بیشتره.

سپیدار: تا خاک توی ظرف ته‌نشین بشه، ما به بیل زدن ادامه دادیم.

مامان: مشارکت شما بچه‌ها خیلی خوب بود. واقعا دستتون درد نکنه.

سپیدار: باغچه محله برای همه ماست دیگه. باید همه‌مون کمک کنیم. ولی کار کردن با خاک خیلی حال جالبی داره.

ویززز: می‌فهمم چی میگی. برای منم حس خاصی بود، تا حالا گفته بودم بعضی از جاهای خاک سیاره ما آبیه!

سپیدار: آبی؟! رنگ آبی؟!

مامان: حتی تصور کردنش هم بامزه است.

ویززز: جنس این خاک خیلی با خاک سیاره شما فرق نداره ولی چون از سنگ‌های ریز شده به خصوصی به وجود اومده حالا آبی شده.

سپیدار: چه باحال. دوست دارم ببینمش.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه