قسمت ۵ – سپیدار و ویززز یک درخت اُرس کاشته اند
این قسمت، در مورد یکی از کلمههای مورد علاقه من صحبت کردیم، دِرَخت. تو تقویم ایران، روز ۱۵ اسفند ماه، روزی که به همین کلمه مورد علاقه من مربوطه، روز درختکاری. به مناسبت این روز، من و ویززز یک درخت اُرس کاشتیم. در مورد فرسایش خاک و نقش درختها در محافظت از خاک هم صحبت کردیم. تازه در مورد خانم نالینی نادکارنی، یک دانشمند خیلی جالب که روی درختها تحقیق میکنه هم حرف زدیم.
***
مامان: وقت بخیر بچهها، به برنامه ما خوش اومدید. امروز ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ خورشیدی، ۱۰ مارچ ۲۰۲۲ میلادیه.
سپیدار: سلام بچهها، ویززز هم گفت: درود بر شما، یعنی همون سلام. این هفته خیلی اتفاقات جدیدی توی خونه ما افتاده. مثلا این که، ویززز موفق شده که گاهی صداهای جدیدی از خودش در بیاره. انگار روند تعمیر کردن هر چیزی که به خاطر برق گرفتگی آسیب دیده خوب پیش میره.
مامان: سپیدار کاملا درست میگه. ویززز هنوز با من یا پدر سپیدار صحبت نکرده، ولی حالا یکمی بیشتر از قبل باهامون ارتباط برقرار میکنه. مثلا وقتی غذایی رو خیلی دوست داره، چشمهاشو میبنده، لبخند میزنه، دلش رو میماله و میگه اووووووم.
سپیدار: من که عاشق این ماه اسفند هستم و الان خیلی سرحالم. این که میبینم همه آدمها در تب و تاب هستند تا کاراشون رو انجام بدند و برای نوروز آماده بشن خیلی حس خوبی داره. امیدوارم هفته خوبی رو گذرونده باشید. امیدوارم از هفته پیش تا امروز روزهای خوبی رو گذرونده باشید.
مامان: منم امیدوارم که همگی مون کنار هم، پرانرژی به استقبال نوروز بریم.
سپیدار: یادتونه یک بار از لیست کلماتی که دوست دارم بهتون گفتم؟ بعضی از اون کلمهها، معنی قشنگی دارند، بعضیهاشون هم وقتی میگی، وقتی حرف میزنی، صدای قشنگی دارند. بعضی از کلمات هم هر دو حالت هستند، یعنی هم وقتی میگی صحبت میکنی، صدای قشنگ به گوشت میاد، هم میتونی توی ذهنت یه تصویر قشنگ ببینی. حالا مامان یکی از کلمات مورد علاقهات رو بگو.
مامان: امممم سوال سختیه. فکر کنم “تخیل”.
سپیدار: تخیل! امم چه جالب. یکی از کلمههای مورد علاقه من اینه، دِرَخت، درخت، من درختها رو دوست دارم. هم چون با یک خانواده از درختها اسممون شبیه به هم هست، هم چون درختها جالبن. مخصوصا درختهای خیلی پیر.
مامان: منم درختها رو دوست دارم. زندگی ما انسانها به حضور و حفظ کردن درختها وابسته است.
سپیدار: اوهوم. تازه در مورد اکوسیستمها هم حرف زدیم و درختها برای سلامت اکوسیستمها واجبن. مگه نه؟
مامان: دقیقاً. حالا برای بچهها بگو چی شد یاد درختها افتادی؟
سپیدار: چون که 15 تا 22 اسفند ماه، در ایران هفته منابع طبیعی هست و به خصوص روز 15 اسفند به عنوان روز درختکاری توی تقویم ثبت شده.
مامان: البته که باید همیشه به فکر درختها باشیم ولی این روزها توی تقویم هست که بهمون یادآوری کنه.
سپیدار: دقیقاً. مثل وقتهایی که مامان و بابا کارهاشون رو یادداشت میکنند تا از ذهنشون نره .خلاصه، به خاطر همین ویززز، من، مامان و بابا رفتیم به یک پارک محافظت شده تو نزدیکی شهرمون و دِدِرَرَختتتت کاشتیم.
مامان: اوه چه طوفانی شد. چقدر خاک بلند شده.
سپیدار: مامان، پنجره ها رو ببند… مامان چه خوب شد پاک کردن شیشه پنجرهها رو آخرین کار خونه تکونی گذاشتیم.
مامان: آره، و الا دوباره باید پاک میکردیم. پنجرهها رو هم زود بستم، فکر نکنم خیلی گرد و خاک توی خونه اومده باشه.
سپیدار: صدای باد رو دوست دارم.
مامان: منم. باد جزو نیروهای طبیعته که خیلی میتونه مفید باشه و تاثیرات زیادی توی اکوسیستمها داره. ولی وقتی که درختها رو قطع کنند یا خشک شن، همین باد که خیلی مفیده، باعث میشه که خاک صدمه ببینه.
سپیدار: پس درخت کاشتن کافی نیست. باید جایی درخت رو بکاریم که بتونه توی اون محیط زنده بمونه، خاکش مناسب باشه.
مامان: دقیقا. اون نوع خاص از درخت هم باید با آب و هوای جایی که کاشته میشه همخونی داشته باشه. مثلا خیلی از درختها نیاز به آب زیاد دارند و نمیتونند تو جاهای خشک که بارون کمی میباره زندگی کنند. برای همین، ما تحقیق کردیم که ببینیم متخصصها کجای شهر رو برای درختکاری مشخص کردهاند که بریم همون جاها و نهالهایی رو بکاریم که در آب و هوای شهرمون مقاوم باشند.
سپیدار: این موضوع خیلی مهمه. بابا از شهرداری منطقهمون راهنمایی گرفت که چه درختی بکاریم و کجا بکاریمش که بتونه زنده بمونه.
مامان: بعضی از گروههای مردمی هم هستند که دور هم جمع میشن و با راهنمایی متخصصها تو جاهای مناسب درخت می کارن.
سپیدار: به نظرم که قدرت ویززز هم خیلی کمک کرد.