قسمت ۸ – ویززز و سیزده به در

Program Picture

سپیدار و ویززز

قسمت ۸ – ویززز و سیزده به در
۱۱ فروردین ۱۴۰۱

سیزده به در بخش مورد علاقه نوروز برای بابای منه. توی این قسمت کلی در مورد سیزده به در، طبیعت و کارهایی که از قدیم توی این روز انجام میدیم، حرف زدیم تا ویززز بهتر و بیشتر در مورد این رسم مهم یاد بگیره. راستی، مامان ماجرای مبارزه تیر، ایزد باران و اپوش دیو خشکسالی هم تعریف کرد و قرار شد که به تیر کمک کنیم تا توی این مبارزه برنده بشه.

***

سپیدار: سلام. چه خوبه که هنوز میشه گفت نوروز مبااااارک. عیدتون مبارک. امروز 11 فروردین ماه سال 1401 خورشیدی و 31 مارچ 2022 میلادی است و شما،  به دومین برنامه ما تو سال جدید گوش می‌کنید.

مامان: سلام بچه‌ها، دوباره نوروزتون مبارک. اوقات خوشی داشتید؟

سپیدار: ویززز میگه درود بر شما. از خداوند منّان آرزوی خرمی و سرور برای شما دارم.

مامان: به سیزده به در، بخش مورد علاقه بابای سپیدار نزدیک میشیم.

سپیدار: تقریبا از روز هفتم یا هشتم نوروز بود که بابا شروع کرد به فکر کردن و برنامه ریزی برای سیزده به در. الان هم خونه نیست. رفته که ماشین رو به تعمیرکار نشون بده. این طوری خیالش راحت میشه که هیچ مانعی نمی تونه برنامه سیزده به در رو با چالش روبرو کنه.

مامان: سپیدار درست میگه. هر سال پدر سپیدار برنامه ریزی می‌کنه که سیزده به در به بهترین وجه ممکن برگزار بشه و سپیدار همون حس خوبی رو تجربه کنه که ما در دوران کودکی مون تجربه کردیم. سیزده به در کنار عزیزامون می‌تونه با خودش حس وحدت و اتحاد بیاره.

سپیدار: ویززز میگه طبق بررسی انجام شده در تقویم، این روز در سرزمین شما به اسم روز طبیعت نام‌گذاری شده است.

مامان: کاملاً درسته. ولی سابقه ی رسم سیزده به در به سال های خیلی دور میرسه و اسم روز طبیعت در چندین سال اخیر انتخاب شده است.

سپیدار: ویززز میگه حق با شماست، بر اساس آن چه از گفت و گوهای صورت گرفته در میان درختان این نزدیکی متوجه شده‌ام، این عزیزان از پدران‌شان شنیده‌اند در زمان‌های دور چنین رسمی وجود داشته است و مردمان در این سرزمین کم آب، همیشه احترام خاصی برای طبیعت قائل بوده اند. البته که گاهی این موضوع را فراموش کرده‌اند ولی همیشه کسانی بوده‌اند که اهمیت آن را یادآوری کنند.

مامان: ویززز عزیزم، خیلی درست میگی. این سرزمین همیشه با مشکل کم آبی روبرو بوده ولی همیشه فرهنگ و رسومی داشته که تلاش کرده اند با صلح و اتحاد با طبیعت جلو برن. مثل همین سیزده به در که صحبتش رو می‌کنیم. راستی یک اسطوره هم در این مورد هست که بعدا برات میگم. در ضمن اینو بگم که درخت‌ها خیلی درست میگن، آدم‌هایی بوده اند که این اهمیت رو یادآوری بکنند، یکی شون که من خیلی دوسش دارم بهش لقب مادر محیط زیست ایران رو دادن. دوست دارید در موردش تحقیق کنید و باهاش بیشتر آشنا شید؟

سپیدار: چه جذاب! حتما. بچه‌ها شما هم تحقیق کنید تا با هم کشف کنیم که مادر محیط زیست ایران کی بوده و چی کارها کرده؟… آره آره همین الان بهشون میگم.

مامان: اووو ویززز داره میگه اون نکته جالب رو به بچه‌ها بگی؟

سپیدار: اوهوم. میگه که آیا تمایل دارید دیگران را نیز در جریان موفقیت اخیر بنده قرار دهید؟

مامان: من که خیلی تمایل دارم. یعنی اگر حواسمونو جمع می‌کردیم همون وقتی که شروع به صحبت با سپیدار کردی باید متوجه می‌شدیم، دیگه وقتی که گفتی در مورد هفت سین تو فضای مجازی جستجو کردی که حتماً باید می‌فهمیدیم. آخه اگر خوندن بلد نبودی چطور این کارو کردی؟!

سپیدار: بعله. ویززز در چند هفته اخیر با دسترسی به اینترنت و خوندن کتاب‌های مختلف، موفق شده که اولش حرف زدن و بعدش خوندن و نوشتن رو به زبان فارسی یاد بگیره. هووووورااااا.

مامان: ویززز جون خیلی تبریک میگم. یاد گرفتن خوندن و نوشتن یک قدم بزرگ در راه یاد گرفتن چیزهای خیلی مهم و جذاب این دنیاست.

سپیدار: ویززز میگه قدردان همراهی شما در این مسیر هستم.

مامان: حالا ویززز کاری رو آغاز کرده که در بازه‌های زمانی مختلف من و پدر سپیدار و خود سپیدار هم سراغش رفتیم و بی‌نهایت ازش لذت بردیم.

سپیدار: نوشتن در دفتر خاطرات!

مامان: نوشتن خاطرات اون قدر مزایای مختلفی داره که فکر کنم الان فرصت نمیشه در موردش مفصل صحبت کنیم ولی فقط این رو بگم که این کار از جمله لذت‌هایی است که نباید خودتونو ازش محروم کنید.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه