در فیلادلفیا بزرگ شدیم، درست وقتی که هیپهاپ داغ داغ بود. من همیشه عاشق رقص و هنر و درست کردن کاردستی بودم و هنر به معنی واقعی کلمه زندگی منو نجات داد. تو نوجوونیم مواد میفروختم و هیچ وقت فکر نمیکردم از دبیرستان فارغالتحصیل بشم و برم کالج. مرکز ما درست وسط محله خلافها بود جایی که اگه آدما عضو گنگ نبودن یا یه گوشهای مشغول خلاف کاری نبودن اصلا جزو آدم به حساب نمیومدن. یه شب تصمیم گرفتیم شکلاتی بخوریم که توش مواد بود. من مدتها پیش مواد استفاده میکردم و میدونستم چه حسی داره. برام جدید نبود. اما برای همسرم تجربه تازهای بود. خلاصه اون شب هر دومون تجربههای خودمونو داشتیم که باعث شد جایی باشیم که امروز هستیم. مثل نسیم این هفته از تجربیات لوکاس ریورا میگوید.
قسمت های دیگر این برنامه