
بانی: یادمه اون لحظهای که سخنران داشت درباره بهاءالله در زندان سیاهچال حرف میزد… دو تا صندلی گذاشت کنار هم نشست روشون و نشون داد چطور بهاءالله زنجیر شده بوده و همون لحظه برام انگار همه چی عوض شد. به شکنجههای مسیح فکر کردم و تاج خاری که به سرش گذاشتن و کتکهایی که زدن و بعد هم به صلیب کشیده شدنش… انگار محکم یه چیزی بِهِم خورد و متوجه شدم که آره من به این دین باور دارم.
قسمت های دیگر این برنامه
