Program Picture

هویتی که گم شده است

آیا خدا مرده است؟
۲۹ خرداد ۱۴۰۱

با گسترش علم و تکنولوژی، بشر خود را بی‌نیاز از دین یافت و تصور غالب بر این بود که هر آن‌ چه با علم همراهی دارد مطلوب است و لاغیر. آن‌ چه که بشریت آن را فراموش کرده است نقش دین در پیشبرد اهداف متعالی جوامع است. در این اپیزود سعی کرده‌ایم کمی از نقش سازندۀ هر دو یعنی علم و دین برایتان بگوییم.

***

در ادامه از شما دعوت می‌کنیم به قسمت‌هایی از کتاب انسان خداگونه نوشته یوال نوح هراری گوش دهید.

در نتیجه، ظهور علم حداقل برخی اسطوره‌ها و ادیان را نیرومندتر از هر زمان دیگری خواهد کرد. برای درک این مطلب و رویارو شدن با چالش‌های قرن بیست و یکم، باید با یکی از تکراری‌ترین سوالات روبرو شویم: علم نوین چه موضعی نسبت به دین می‌گیرد؟ به نظر می‌آید که آنچه که می‌توان دربارۀ این سوال گفت، تا کنون میلیون بار گفته شده است. اما علم و دین عملا مثل یک زن و شوهر هستند که علی‌رغم بهره‌گیری از مشاورۀ زناشوئی طی 500 سال، هنوز یکدیگر را نمی‌شناسند. آقا هنوز خواب سیندرلا را می‌بیند و خانم هم هنوز به دنبال فرد مناسب می‌گردد، و هم‌زمان در مورد اینکه نوبت کدامشان است تا زباله‌ها را بیرون ببرد، با هم دعوا می‌کنند.

اکنون که درک بهتری از دین داریم، می‌توانیم به بررسی رابطۀ میان دین و علم بازگردیم. دو تعبیر افراطی در مورد این رابطه وجود دارد. یک دیدگاه می‌گوید که علم و دین دشمنان قسم خورده هستند، و تاریخ نوین با نبرد مرگ و زندگی دانش علمی بر علیه خرافات دینی رقم خورده است. پرتو علم به مرور زمان تاریکی دین را زدود و جهان را به ‌طور روزافزونی غیردینی، خردمندانه و منور کرد. اگرچه برخی کشفیات علمی قطعا جزمیت دینی را تضعیف کرد، اما این اجتناب‌ناپذیر نبود. برای مثال، جزم مسلمان این است که اسلام توسط پیامبر محمد در قرن هفتم عربی بنیاد نهاده شد، و کثیری از شواهد علمی برای تایید آن وجود دارد.

آنچه که مهم‌تر است این است که علم، برای ایجاد موسسات انسانی باثبات، همواره به کمک دین نیاز دارد. دانشمندان دربارۀ چگونگی کارکرد جهان تحقیق می‌کنند، اما هیچ روش علمی وجود ندارد تا نشان دهد که انسان‌ها چگونه رفتار کنند. دانشمندان می‌گویند که انسان نمی‌تواند بدون اکسیژن زندگی کند، اما آیا درست است که جانیان را با خفگی اعدام کرد؟ علم جوابی بر چنین سوالاتی ندارد. این تنها ادیان هستند که راهنمایی‌های لازم را می‌کنند.

در ادامه شما به قسمت‌هایی از کتاب دریای ایمان نوشته دان کیوپیت گوش خواهید داد. این کتاب را حسن کامشاد به فارسی برگردانده است.

و چرا بعضی از رهبران طبقۀ کارگرِ صنعتی دین را کنار گذاردند و به سیاست پناه بردند؟

بیشترین نابسامانی در زندگانی اینان روی داده بود، آنچنان که همه به صورت آوارگان درآمده بودند. در جامعۀ کشاورزی پیشین، نظم اجتماعی و نظم طبیعی به‌هم پیوند خورده، با هم سازگار بود، و امور بر مدار اقتدار خدا و سنت می‌گشت. نظم پیشین نیز سخت و بی‌رحم بود و گاه شورش بر‌می‌انگیخت، با این حال مردم آن ‌را می‌فهمیدند و کمابیش به آن وفادار بودند. اما در نواحی صنعتیِ جدید ضوابطِ کهنِ اجتماعی که افراد را به کلیسا پیوند می‌داد در هم شکست، و هرچه شهر بزرگ‌تر، شدت این شکستگی بیشتر بود. کلیسا هم از وضع مناطقِ صنعتی غافل یا بیزار بود. مردم ناگهان خود را در جهانی نو، جهانی ساختۀ بشر یافتند، جهانی که سازمان آن دیگر با نظمِ فراگیرِ آسمانی بستگی نداشت. طبیعت، نظم موجود، صرفا مواد خام و نیروهای مادی می‌نمود که در اختیار و تحت هدایت بشر بود. از قدرت مافوق بشر دیگر خبری نبود. شرایط زندگی تنگ‌دستان را نه خداوند که مدیران و سهام‌دارانِ بنیان‌گذار و گردانندۀ نظم نوین تعیین می‌کردند. جستجوی سنتیِ دین برای رستن از چنگ شرّ و بدی بایست از نو تدوین می‌شد. این تلاش کم‌کم به شکل مبارزۀ سیاسی برای براندازیِ سرمایه‌داری و بنانهادن اجتماعی دادگستر بر روی زمین درآمد.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه