آه ای فرنگی‌های چشم آبی

Program Picture

هویتی که گم شده است

آه ای فرنگی‌های چشم آبی
۰۸ خرداد ۱۴۰۱

یکی از اصلی‌ترین مسائل مربوط به بحث تجدد، پیروی از غرب است که موافقان و مخالفان بسیاری دارد و هر کس بنا بر مصلحت و اندیشه خویش به این موضوع می‌نگرد. این موضوع بسیار جنجالی تا حد امکان در این اپیزود مورد بحث قرار می‌گیرد. هم‌چنین در این میان با آوردن برش‌هایی از کتب و مقالات معتبر مربوطه سعی می‌نماید مخاطب را با متون مناسب برای مطالعه آشنا نماید.

***

این اپیزود رو با شنیدن بریده‌هایی از چند مقالۀ چاپ شده درمجلۀ کاوه ادامه خواهیم داد. مجلۀ کاوه و یا روزنامۀ کاوه که به گفتۀ عباس میلانی یکی از درخشان‌ترین نشریات تاریخ ایران هست، در حدود یک قرن پیش در برلین به زبان فارسی و به همت حسنِ تقی‌زاده به مدت حدود 6 سال به چاپ میرسیده. اولین تکه از این بریده‌ها نیز به قلم خودِ حسنِ تقی‌زاده‌ست. در ادامه با ما همراه باشید.

«ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگی مَآب شود و بس»

به عقیدۀ نویسندۀ سطور، امروز چیزی که به حد اعلاء برای ایران لازم است و همۀ وطن‌دوستان ایران با تمام قوی (تحت‌الحفظ) در آن راه بکوشند و آن را بر همه چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه دربارۀ شدت لزوم آن مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده:

نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید، و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب، عادات، رسوم، ترتیب، علوم، صنایع، زندگانی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثناء (جز زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بی‌معنی که از معنیِ غلطِ وطن‌پرستی ناشی می‌شود و آن را (وطن‌پرستی کاذب) توان خواند…

نه نقص ثروت، نه نداشتن راه منظم، نه خرابی آلت تعلیم، یعنی الفباء عربی، نه اسیری زنان و پستی حالت اجتماعی آنان و محرومی این قسمت از ملت از تربیت و تجربه، نه تداول الکل و وافورکشیِ عمومی و تریاک، نه شیوع بی‌امان امراض قتاله و بی‌پناهی ملت در مقابل آنان، نه انقراض نسل و اضمحلال ملت بواسطۀ عمومیت امراض منحوس تناسلی، نه عبودیت دهقان و خرابی فلاحت، و حتی نه خرافات بی اساس مذهبی و آرایش‌ها و برگ و سازهایی که به اساس دین بسته شده و اغلب علت‌العلل بدبختی‌های اقوان اسلامی شمرده می‌شود، و نه انحطاط اخلاقی مفرط طبقۀ عالیۀ شهرنشین ایرانی و خصوصا پایتخت و شیوع عام دزدی در عُمالِ دولت و دروغ و اسباب چینی و عشق غیرطبیعی در میان عامۀ طبقات ملت و وجود یک اردو لشکر از مُفتخوارانِ زورگو که اولیای دولت را از هر قسم که باشند مجبور به باج دادن به آنها می‌کند، هیچ کدام از این معایبِ اساسی به قدر عشر اهمیت بی‌سوادی عمومی را ندارد، و اُم‌المعایب… همین بلای بی‌سوادی عامه است.

تحقق هدف‌های زیر را سرلوحۀ برنامۀ اجتماعی خود بداند: «1- تعلیم عمومی و خودکشی برای عمومیت آن؛ 2- نشر کتب مفیده و ترجمۀ کتب فرنگی و منتشر ساختن آن؛ 3- اخذ اصول و آداب و رسوم تمدن اروپایی و قبول بلاشرط آن؛ 4- ترویج فوق‌العاده و خیلی زیاد از انواع ورزش‌های بدنی به ترتیب اروپایی؛ 5- حفظ وحدت ملی ایران؛ 6- حفظ زبان ملی ایران یعنی فارسی از فساد؛ 7- اعلان جنگ بی‌امان بر ضد تریاک و وافور و الکل؛ 8- جنگ بر ضد تعصبات جاهلانه و مساوات تامۀ حقوق پیرامون مذاهب مختلفه؛ 9- محاربه بر ضد امراض عمومی و مخصوصا مالاریا، امراض تناسلی، سل، مُحرِقه و حصبه و امراض اطفال؛ 10- حفظ استقلال ایران؛ 11- آبادی مملکت به ترتیب اروپایی و مخصوصا داخل کردن ماشین؛ 12- آزادی زن‌ها و تعلیم و تحصیل حقوق و اختیارات آنان؛ 13- جنگ شدید و آتشین بر ضد دروغ؛ 14- جدّ و اهتمام در برانداختن صفت خبیثۀ اسباب چینی و «دیپلوماسی» که اخیراً بدبختانه در زیر این عنوان در ایران شایع و مرغوب هم شده؛ 15- برانداختن رسم ننگین عشق غیرطبیعی که از قدیم‌الایام یکی از بدترین رذایل قوم ما بوده و از موانع عمدۀ تمدن است؛ 16- جنگ بر ضد شوخی و هَزل و مبالغه و یاوه‌سرایی و پرگویی و سعی در ایجاد خصلت جدی بودن در میان مردم؛ 17- احیای سنن و رسوم مستحسنۀ قدیمی ملی ایران»

در ادامه به قسمتی از کتاب تأملی در مدرنیتۀ ایرانی نوشتۀ علی میرسپاسی گوش می‌دهید.

بیشتر متفکران مشروطه، از آنجا که خود را مدرنیست و جهان‌گرا می‌دانستند، به نوشته‌های ارنست رِنان، جان استوارت میل و هر متفکر و شرق‌شناس غربی دیگری که ظاهرا موید دیدگاه‌های آن‌ها دربارۀ جهان‌گرایی بود، استناد می‌کردند. از نظر آنان، مدرنیتۀ جهان‌گرا می‌توانست جایگزین سبک‌های فرهنگی و سنتی اندیشۀ ایرانی شود.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه