تربیت اطفال – بخش ۱
بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم. در این قسمت: هدف از تربیت اطفال در آئین بهائی چنین توجیه شده است که …
***
این بیان از حضرت عبدالبهاء است که: «تعلیم و پرورش کودکان اعظم مناقب عالم انسان و جاذب الطاف و عنایت حضرت رحمن» است. هر انسان از همان بدایتِ عمر دارای شخصیّتی ویژهی خویش و در نوع خود منحصر به فرد است و در او صفاتی ممتاز به ودیعه گذارده شده است. حضرت بهاءاللّه نوع انسان را چنین توصیف فرمودهاند:
«انسان را به مثابه معدن که دارای احجار کریمه است مشاهده نما. به تربیت جواهرِ آن به عرصه شهود آید و عالم انسانی از آن منتفع گردد.»
هدف از تربیت اطفال در آیین بهائی چنین توجیه شده است که دادههای ارثی و قوای فطریِ کودکان کشف شوند تا از آن دادهها و قوا در توسعه و پیشبرد کمالاتِ معنوی و پرورشِ اخلاقی ایشان استفاده به عمل آید.
در تعالیم بهائی به اطفال و مقام و منزلت ایشان اهمّیت بسیار داده شده است. وجود مناجاتهای مخصوص اطفال خود گواهِ این اهمّیت است. مقام و منزلت کودکان در آثار بهائی با بزرگسالان برابر است. چنان که والدین از روحیّهای مبتنی بر محبّت، احترام و رعایتِ حالِ دیگران برخوردار باشند، همان روحیّه نمونه و سرمشق اطفال بوده، اساسِ تربیت و پرورش فکریِ ایشان را تشکیل خواهد داد. حضرت عبدالبهاء در این مورد که بلوغ انسان به عقل است نه به سن چنین میفرمایند:
«کَم مِن طفل صغیر و هو بالغ رشید و کَم مِن جاهل و سفیه فالرّشد و البلوغ بالعقل و الّنهی و لیس بالّسنِّ و امتداد الحیات.» مضمون این بیان به فارسی چنین است که چه بسا طفلی که صغیر است ولکن بالغ و رشد یافته و چه بسا مردی که مسن و آزموده است لکن جاهل و نادان. پس رشد یافتن و بالغ شدن به عقل و خرد است، نه به سنّ و طولِ دورانِ حیات.
مسئولیّت والدین
اطفال در آثار بهائی به نهالهای تازه توصیف شدهاند که وسیلهی پرورش و نموّ یابند. چنانچه طفل به «صداقت، خیرخواهی و درستکاری تربیت شود، مانندِ شاخ سبزِ مستقیم بروید، تر و تازه شود و شکوفه به بار آرد.» و اگر از تربیت محروم ماند، «آن نهال کج به بار آید.» والدین از دیدگاه بهائیان مجاز به شانه خالی کردن از مسئولیّت تربیت اطفال خود نیستند بلکه باید با تمام قوا در انجام این مهمّ اهتمام ورزند. پدر و مادر به میزان مساوی مسئول تربیت فرزندانند. مهمّ این است که والدین نقش سرمشق را در تربیت فرزندان خویش به عهده گیرند.
در یکی از پیامهای بیتالعدل اعظم در این باره از جمله چنین آمده است:
«صرف نظر از میزانِ تحصیلات، پدر و مادر در موقعیّت حسّاسی برای تربیت و شکل دادن به رشد روحانی اطفال خود قرار دارند و هرگز نباید توانایی خود را برای تربیت اخلاقی اطفالشان نارسا انگارند. زیرا محیطی که در اثر عشق به خداوند، کوشش برای اجرای احکام، روحیّهی خدمت به امر الهی، عدم تعصّب خشک و آزادی از تأثیراتِ مخرّبِ غیبت کردن در خانواده به وجود میآورند تأثیر قطعی در پرورش اطفال دارد. هر پدر و مادر … مسؤؤلیت آن را دارد که به گونهای سلوک نماید که خود به خود اطاعت از والدین را ایجاب نماید.»
والدین چون به تربیت اطفال پردازند، خود رشد و نمّو یابند و به مرحلهی کمال رسند. تربیت پیش از هر چیز از راه ایفای نقش سرمشق میسّر گردد، یعنی طرز رفتار و سلوک بزرگسالان و نحوهی برخورد ایشان با اطفال است که به تربیت آنان انجامد و قوای مکنونه در وجودشان را شکوفا کند و ایشان را وسیعالنّظر و عضوی مفید برای جامعه به بار آرد.