قسمت ۱۳ – آدم برفی

Program Picture

پاورقی‌های من و صهبا

قسمت ۱۳ – آدم برفی
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰

درست وسط بحث داغ امیر و من، اشکان با دستکش و کلاه و شال گردن و یک سبد هویج و خرت و پرت آمد پایین و گفت بریم آدم برفی درست کنیم و من هم قبول کردم و رفتم و ذره ذره آدم برفی‌مون شکل گرفت. قرار بود شب هم آش رشته‌ای رو که مامان صهبا مشغول درست کردن‌اش بود بخوریم. در همین حال و هوا بودم که موبایل‌ام زنگ زد.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه