اظهار امر علنی در بغداد
ناصرالدّین شاه که از نفوذ عجیب حضرت بهاءالله در قلوب وحشت داشت و تحت تأثیر تحریکات قنسول ایران در بغداد و برخی از بدخواهان نیز قرار گرفته بود وسیلۀ میرزا حسین خان مشیرالدّوله سفیرایران در دربارعثمانی از سلطان عبدالعزیز مصّراً تقاضا نمود که آن حضرت را به نقطهای دور تبعید نماید. میرزاحسین خان نیز از طریق وزرای سلطان که با او دوستی داشتند به اقدامات پیگیری دست زد تا موافقت سلطان را با تبعید حضرت بهاءالله جلب نمود. سلطان عبدالعزیز دستور تبعید حضرت بهاءالله، عائلۀ مبارکه و اصحاب آن حضرت را از بغداد به استانبول صادر نمود.
در روز پنجم پس از نوروز سال 1279 هجری قمری (1863 میلادی) حضرت بهاءالله در مزرعۀ وشّاش در حوالی بغداد تشریف داشتند. گروهی از اصحاب نیز که در آن مزرعه خیمه زده بودند از حضور مبارک استفاضه مینمودند. در آن روز لوح مبارکی که ملاّح القدس نام دارد از قلم حضرت بهاءالله نازل گردید. در این لوح از جمله به برخی از حوادث شوم آینده اشاره فرمودهاند.
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.