Program Picture

فیلم کوتاه

در باغ رضوان چه گذشت

۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

بغداد، سال ۱۸۶۳ میلادی. ۳۱ روز از نوروز گذشته، کنارۀ رود دجله، در باغی از رایحۀ خرمن‌های گل سرخ و غزل‌خوانی بلبلان، بهاءالله، شخصی ایرانی، در نهایت سرور، با شکوه و جلال در خیابان‌های سرسبز و زیبای باغ قدم نهاد …

***

مردم از دور و نزدیک برای ملاقات وشنیدن تعالیمش وارد بغداد می‌شدند. یهودی، مسیحی، زردشتی و مسلمان مجذوب بهاءالله بودند. در چنین روزی بهاءالله جشنی برپا کرد و آشکارا رسالت روحانی خویش را بر همگان اعلام نمود. 12 روز در باغ نجیبیه که بعدها به رضوان معروف شد توقف کرد، به هر کدام از حاضرین با مهربانی شاخه‌ی گل سرخی می‌بخشید.

بهاءالله حکم نجاست و پاکی را که دربین گذشتگان باعث عدم معاشرت بود از میان برداشت .

“… اگر به نظر لطیف ملاحظه فرمائی همه را در یک رضوان ساکن بینی و در یک هوا طائر و بر یک بساط جالس و بر یک کلام ناطق و بر یک امر آمر…”

بهاءالله سوزاندن کتب دینی دیگران و جنگ و جدال بر سر دین و استفاده از هر اسلحه‌ای  را منع کرد.

اگر دین سبب اختلاف گردد بی‌دینی بهتر است.

“باید کل با یکدیگر به رفق و مدارا و محبت سلوک نمایند…”

“قلب را منور دارید و از خار و خاشاک ضغینه و بغضا مطهر نمائید. کل اهل یک عالمید و از یک کلمه خلق شده‌اید نیکوست حال نفسی که به محبت تمام با عموم انام معاشرت نماید.”

عید گل، عید رضوان، بر همه‌ی عالم مبارک

news letter image

ثبت نام در خبرنامه