نامۀ بیت العدل اعظم، خطاب به رهبران ادیان جهان – بخش ۴
همزمان با در هم شکستن سدهایی که مردم را از هم جدا میکند، عصر حاضر شاهد فروریختن دیواری است که زمانی رسوخناپذیر بود و در گذشته تصوّر میشد حیات آسمانی را برای ابد از حیات دنیوی جدا میسازد. کتب مقدّسۀ همۀ ادیان همواره به مؤمنین آموختهاند که خدمت به دیگران را نه تنها وظیفهای اخلاقی بلکه راهی برای تقرّب شخص به خداوند بدانند. این اصل شناخته شده امروز تحت تأثیر بازسازی پیشروندۀ اجتماع معانی تازهای به خود میگیرد. با تبدیل تدریجی وعدۀ دیرینۀ استقرار جهانی پر از عدل و داد به هدفی واقعبینانه، برآوردن نیازهای روح انسان از یک سو و حوایج اجتماع از سوی دیگر بیشتر و بیشتر به منزلۀ جنبههای متعامل یک زندگی روحانیِ بالغ دیده خواهند شد.
برای اینکه رهبری دینی بتواند از عهدۀ چالشی برآید که این بینش اخیر گویای آن است، کار باید با اذعان به این نکته آغاز گردد که دین و علم دو نظامِ لازمِ داناییاند که به وسیلۀ آنها ادراکات بالقوّۀ بشری پرورش مییابد. علم و دین، این دو نحوۀ اساسی که ذهن از طریق آنها حقیقت را کشف میکند، نه تنها به هیچ وجه با هم در تضادّ نیستند بلکه به یکدیگر متّکیاند و در آن دورههایی از تاریخ — دورههایی کمیاب امّا پرشکوه — که واقعیّتِ مکمّل بودن آنها پذیرفته شده و این دو توانستهاند با هم کار کنند بیش از هر وقتِ دیگر پر ثمر و اثر بودهاند. بینشها و مهارتهای حاصله از پیشرفتهای علمی را باید همیشه تابع هدایتِ تعهّدات اخلاقی و روحانی قرار داد تا بتوان از آنها به نحو صحیح استفاده نمود. اعتقادات دینی نیز هر قدر گرامی باشند باید بتوان آنها را با طیب خاطر با روشهای علمی بیطرفانه بررسی کرد.
سرانجام به مسئلهای میرسیم که چون مستقیماً با وجدان سر و کار دارد با احتیاط به آن میپردازیم. عجب نیست که از بین وساوس بیشمار دنیا، وسوسهای که رهبران ادیان را به امتحان کشیده همانا اِعمال قدرت در مسائل عقیدتی است. کسی که سالیان دراز همّ خود را صرف مطالعه و تمعّن در کتب مقدّسۀ هر یک از ادیان بزرگ نموده است، نیازی به یادآوری این اصل بدیهی و مکرّر الوقوع ندارد که خاصیّتِ بالقوّۀ قدرت آنست که سبب فساد گردد و هر چه قدرت بیشتر شود میتواند فساد بیشتری به بار آورد. پیروزیهای ناگفته و عاری از تظاهرِ عدّۀ بیشماری از روحانیّون در این زمینه در طیّ قرون و اعصار بدون شک یکی از منابع عمدۀ نیروی خلّاقۀ دینِ سازمانیافته بوده و باید آن را یکی از بارزترین امتیازات دین به شمار آورد. به همان نسبت، تسلیم شدن دیگر رهبران دینی در برابر وسوسۀ قدرت و منافع دنیوی، زمینی حاصلخیز برای رشد بذر بدبینی، فساد و یأس در بین همۀ ناظران فراهم کرده است. اثرات و پیآمدهای این تسلیم بر توانایی رهبری دینی برای ایفای مسئولیّت اجتماعیِ خود در این مقطع از تاریخ، نیازی به شرح و بسط ندارد.
برای دسترسی به متن کامل نامه بیت العدل اعظم خطاب به رهبران ادیان جهان اینجا کلیک کنید.