نامۀ بیت العدل اعظم، خطاب به رهبران ادیان جهان – بخش ۱

Program Picture

تفکری نو، گفتمانی نو

نامۀ بیت العدل اعظم، خطاب به رهبران ادیان جهان – بخش ۱
۱۰ مرداد ۱۳۹۶

میراث پایدار قرن بیستم آن است که مردم جهان را بر آن داشت تا به تدریج خود را اعضای یک نژاد واحد شمرند و کرۀ زمین را وطن مشترک تمام انسان‌ها دانند. علی‌رغم اختلافات و خشونت‌های مداومی که افق عالم را تیره می‌سازد تعصّباتی که زمانی از جمله خصوصیّات ذاتی بشر محسوب می‌شد اکنون در همه جا رو به زوال است و به همراه آن، موانعی که قرن‌ها نوع انسان را به هویّت‌های ناسازگار فرهنگی، قومی و ملّی منقسم کرده بود، فرو می‌ریزد. وقوع تحوّلی چنین بنیادین در مدّتی چنین کوتاه که در بستر تاریخ می‌توان آن را در حقیقت یک‌شبه دانست، خود نشانه‌ای از وسعت امکانات آینده است.

جای بسی تأسّف است که دینِ سازمان‌یافته که دلیل اصلی وجودش ترویج صلح و برادری است اغلب به صورت یکی از بزرگ‌ترین موانع در این مسیر عمل می‌کند. یک نمونۀ به خصوص دردناک این طرز عمل آن است که دین سازمان‌یافته از دیرزمان بر تعصّب و قشریّت مذهبی مهر تأیید زده است. این جمع در مقام شورای مدیریّت یکی از ادیان جهان خود را موظّف به ارائۀ این توصیه می‌داند که هرچه زودتر چالشی که این حمایت از تعصّب و قشریّت برای رهبری مذهبی ایجاد می‌کند مجدّانه مورد رسیدگی قرار گیرد. هم مسئلۀ اشاعۀ تعصّب مذهبی و هم اوضاع حاصله از آن ایجاب می‌کند که با صراحت سخن بگوییم. اطمینان داریم که انگیزۀ خدمت مشترک به خداوند متعال سبب خواهد شد که گفته‌های ما با همان روح خیرخواهی‌ای که عرضه گردیده پذیرفته شود.

با بررسیِ پیشرفت‌های حاصله در زمینه‌های دیگر، اهمّیّت و فوریّت رسیدگی به این موضوع روشن‌تر‌ می‌گردد. زنان در گذشته جز در مواردی استثنایی انسان‌هایی فرودست انگاشته می‌شدند، عقاید عمومی در بارۀ طبیعت آنان مشحون از خرافات بود، از امکان ابراز استعدادهای نهفتۀ روح انسانی محروم بودند و نقش‌شان به برآوردن حوایج مردان تنزّل داده می‌شد. بدیهی است که هنوز هم در بسیاری از جوامع این وضع اسف‌بار هم‌چنان حکم‌فرماست و حتّی با تعصّب از آن دفاع می‌شود. امّا امروز در سطح گفتمان جهانی مفهوم تساوی زن و مرد عملاً اهمّیّت و اعتبار یک اصل مورد پذیرش همگان را به دست آورده و در اکثر مجامع علمی و رسانه‌های گروهی نیز از نفوذ مشابهی برخوردار است. این تحوّل فکری آن‌چنان بنیادین است که مدافعینِ برتریِ مرد باید حامیان طرز فکر خود را در خارج از دایرۀ صاحبان عقل سلیم جستجو کنند.

لشکر درماندۀ مکتب ملّی‌گرایی نیز با همین سرنوشت رو به رو است. با هر بحرانی که در امور جهانی رخ می‌دهد شهروندان آسان‌تر می‌توانند تفاوت بین عشق وطن که بر غنای حیات انسانی می‌افزاید و سر سپردن به لفّاظی‌های آتشین و تحریک‌آمیز را که هدفش بر‌انگیختن حسّ تنفّر و ترس از دیگران است تشخیص دهند. عکس العمل عمومی نسبت به شرکت در مراسم ملّی‌گرایانه، حتّی وقتی مصلحت چنین ایجاب نماید، همانقدر که در گذشته با احساس ایمان و شور و هیجان همراه بود حال با نوعی احساس عدم راحت توأم است. با بازسازی مستمرّی که در نظم بین‌المللی صورت می‌گیرد ملّی‌گرایی روز به روز کم‌رنگ‌تر و ضعیف‌تر می‌شود. هر چقدر تشکیلات کنونیِ ‌سازمان ملل متّحد ناقص باشد و هر‌ چقدر توانائیش برای مداخلۀ نظامی مشترک در برابر تعدّی و خشونت محدود باشد، بر هیچ ‌کس مشتبه نیست که دوران تمسّک به حاکمیّت مطلق ملّی رو به زوال است.

فرایندهای تاریخی بطلان ادّعاهای بی‌اساس تعصّبات نژادی و قومی را نیز به وضوح نشان داده است. نژاد‌پرستی به خاطر پیوندش با فجایع قرن بیستم آن‌چنان منفور گشته که حال نوعی بیماری معنوی شمرده می‌شود. اگرچه هنوز در بسیاری از نقاط جهان نژاد‌پرستی به صورت یک گرایش اجتماعی و آفتی در زندگی بخش عمده‌ای از نوع بشر باقی مانده است امّا از نظر اصولی آن‌چنان مورد نکوهش خاصّ و عام واقع شده که دیگر هیچ گروهی نمی‌تواند انتساب نژاد‌پرستی را با آرامش خیال بپذیرد.

این بدان معنی نیست که گذشته‌ای تاریک به کلّی محو گردیده و دنیای جدیدی از نور ناگهان پا به عرصۀ وجود نهاده. بسیاری از مردم جهان هنوز با پی‌آمدهای تعصّبات عمیق قومی، جنسی، ملّی و طبقاتی دست به گریبان‌اند. شواهد موجود همگی حاکی از آنست که این بی‌عدالتی‌ها تا دیرزمان ادامه خواهد یافت زیرا مؤسّسات و موازینی که نوع بشر آنها را طرح‌ریزی می‌کند خیلی به کندی توان آن را می‌یابند که نظمی نوین در روابط انسان‌ها بنیان نهند و دردِ ستم‌دیدگان را التیام بخشند. ولی نکتۀ مهم آن است که نوع انسان مرحله‌ای را پشت سر گذاشته است که عملاً بازگشت به آن امکان‌پذیر نیست: اصول اساسی مشخّص گردیده، به صورتی واضح بیان شده، به‌طور وسیع اعلان گردیده، و به‌ نحوی روزافزون در مؤسّساتی متبلور‌ می‌شود که قادرند آنها را در رفتار عمومی تنفیذ نمایند. شکّی نیست که این تلاش هر چقدر طولانی و دردناک باشد نتیجه‌اش تقلیب و تحوّل کاملِ روابط بین مردمان جهان خواهد بود.

برای دسترسی به متن کامل نامه بیت العدل اعظم خطاب به رهبران ادیان جهان اینجا کلیک کنید.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه