به سوی ادرنه ۱
نبیل: شمسی بیک تعریف میکرد که «وزیر اعظم را به محض خواندن آن لوح به قدری آشفته و پریشان دیدم که فوراً از محضر او خارج شدم.»
ماندانا: مگه تو اون لوح حضرت بهاءالله چی نوشته بودن که وزیر اعظم اینقدر حالش بد شده بود؟
نبیل: شمسی بیک تعریف میکرد که «وزیر اعظم را به محض خواندن آن لوح به قدری آشفته و پریشان دیدم که فوراً از محضر او خارج شدم.»
ماندانا: مگه تو اون لوح حضرت بهاءالله چی نوشته بودن که وزیر اعظم اینقدر حالش بد شده بود؟