بهاءالله، بنیان گذار آئین بهائی – بخش ۷
بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم. در این قسمت: آثار متعددی به دو زبان فارسی و عربی، از قلم حضرت بهاءالله، نازل شده است. سبک این آثار …
***
آثار فارسی و عربی حضرت بهاءاللّه
آثار متعدّدی به دو زبان فارسی و عربی از قلم حضرت بهاءاللّه نازل شده است. سبکِ این آثار بسیار شیوا و جلیل است و از فصاحت و بلاغت و قدرتِ بیان و نفوذِ کلامِ فوقالعادّه برخوردار است. آن حضرت در این آثار به اظهار نظر پیرامون تقریباً همهی مسائلی که به زندگی انسان مربوط میشود میپردازند و موضوعاتی از قبیل الهیّات، مسائل شخصی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مورد بحث و بررسی قرار میدهند. آثار قلمی حضرت بهاءاللّه به حدود یکصد جلد بالغ میشود که اصل تقریباً همهی آنها موجود است و در محفظهای مخصوص نگهداری میشود.
برخی از کسانی که به هنگام نزول وحی و کتابتِ آیات حضور داشتهاند، چگونگی نزول وحی و ثبت آیات را برای آیندگان مرقوم داشتهاند. سیّد اسداللّه ]قمی[ یکی از آن کسان است. وی مشاهدات خود را در مورد نزول وحی و کتابتِ آیات توسّط ]میرزا آقاجان[ کاتبِ وحی با این کلمات توصیف نموده است:
«وقتی که ]میرزا آقاجان[ شروع مینمود به نوشتن تنزیل آیات، به درجهای ایشان سریعالقلم بودند که صفحه که تمام میشد هنوز هوالّله اوّلِ صفحه خشک نشده بود. مثل این بود که یک مشت مو را در میان مرکّب بزنی و در روی کاغذ بکشی هیچ ]یک از[ حروفش ]را[ احدی نمیتوانست بخواند مگر خودش، خودش هم گاهی نمیتوانست بخواند، میآورد حضور مبارک لوح را تکرار مینمود و حسبالامر، میرزا آقاجان به خطِّ خودش نوشته به اطراف ارسال میگشت.»
فیالمثل «کتاب ایقان» که از جمله آثار مهمّ حضرت بهاءاللّه محسوب است و حجم آن به حدود دویست صفحه بالغ میشود در مدّت دو شبانهروز نازل گردیده است. آثار نازله یا به خطّ خود حضرت بهاءاللّه مرقوم گردیده و یا آنکه به کتّابِ وحی دیکته شده است. به هر حال همهی آن آثار پس از کتابت به تأیید آن حضرت رسیده و به مُهرِ مخصوص مهمور گردیده است. امروزه همهی آثار قلمی حضرت بهاءاللّه در محفظهی آثار در مرکز اداری جامعهی جهانی بهائی در شهر حیفا در کشور اسرائیل نگهداری میشود. برخی از این آثار تا به حال به بیش از هشتصد زبان دنیا ترجمه شده است.
فقراتی چند از کلمات مکنونه:
«ای رفیق عرشی! بد مشنو و بد مبین و خود را ذلیل مکن و عویل برمیار، یعنی بد مگو تا نشوی و عیب مردم بزرگ مدان تا عیب تو بزرگ ننماید و ذلّت نفسی مپسند تا ذلّت تو چهره نگشاید. پس با دلِ پاک و قلب طاهر و صدر مقدّس و خاطر منزّه در ایّام عمر خود که اقلّ از آنی محسوب است فارغ باش تا به فراغت از این جسد فانی به فردوس معانی راجع شوی و در ملکوت باقی مقرّ یابی.»
« ای مهاجران! لسان مخصوص ذکر من است، به غیبت میالائید و اگر نفس ناری غلبه نماید به ذکر عیوب خود مشغول شوید نه به غیبت خلق من زیرا که هر کدام از شما به نفس خود ابصر و عرفید از نفوس عبادِ من.»
« ای فرزند کنیز من! لازال هدایت به اقوال بوده و این زمان به افعال گشته، یعنی باید جمیع افعال قدسی از هیکل انسانی ظاهر شود چه که در اقوال کلّ شریکند ولکن افعال پاک و مقدّس مخصوص دوستان ما است. پس به جان سعی نمایید تا به افعال از جمیع ناس ممتاز شوید. کذلک نصحناکم فی لوح قدس منیر.»