قسمت ۱ – خورشید آسمون
نیلوفر دختر کنجکاویه و یکی از صفات خوبش اینه که حسابی اهل مشورت کردنه و هر سوالی که ذهنش را مشغول میکنه از مامان، بابا و خواهرش نگار یا هر کسی که بتونه کمکش کنه میپرسه. تو این قسمت میشنویم که چطور ذهن نیلوفر درگیر صفت عادل بودن شده.
***
نیلوفر: مامان جون، میشه درباره عدالت با هم حرف بزنیم.
مادر: اول از همه صبحت بخیر، بیا بشین صبحانه بخور، بعد در مورد عدالت هم با هم حرف میزنیم. معلومه که مفهوم عدالت خیلی ذهنتو مشغول کرده.
نیلوفر: ای وای… ببخش مامان، صبح بخیر، چه بوی نون تازهای هم میاد. راستش مامان از چند روز پیش که تو کلاس اطفالمون در مورد عدالت صحبت کردیم خیلی فکرم مشغول شده، خدا عادله، ما آدمها رو هم عادل آفریده، قبول، ولی من چرا هیچ نشونهای از عدالت نمیبینم؟!!!
نگار: صبح بخیر مامان، صبح بخیر نیلوفر. چیزایی شنیدم، دارین راجع به عدالت صحبت میکنین؟
مادر و نیلوفر: بله.. درسته.
نگار: چقدر خوب، نیلوفر اگه معنی عدالت رو بفهمی برای جمع کردن اطاقمون و کمک به مامان و کارهای خونه خیلی خوب میشه.
مادر: حرفهای نیلوفر رو به شوخی نگیر. سوال جالبی ذهنش رو درگیر کرده، عدالت. نگار تو عدالت رو چی معنی میکنی؟
نگار: به نظر من عدالت یعنی آدمها به اون چیزایی که حقشونه برست و منصفانه سهمشون رو بگیرن.
– یعنی چی؟
– یعنی اینکه الان نیلوفر همهی خامه رو نخوره و برای من هم بذاره.
نیلوفر: مامان نگفت شوخی نکن، سوال منو جدی بگیر.
نگار: من شوخی نکردم. خامه رو بده بیاد.
مادر: حالا یک سوال؛ به نظرتون این عادلانهست که وقتی کسی خطایی میکنه، مجازات یا تنبیه بشه؟
نگار: نیلوفر تو جواب بده.
نیلوفر: به نظر من که عادلانهست.
مادر: چرا؟
نیلوفر: چون وقتی مجازات بشه یاد میگیره که دیگه اون کار اشتباه رو انجام نده.
نگار: البته این هم عادلانهست که وقتی کسی کار درستی انجام داد، پاداش بگیره و تشویق بشه.
مادر: کاملا درست گفتین. و نکته دیگه اینکه وقتی کسی ظلم میکنه اصلا نباید در برابرش سکوت کرد. عدالت یعنی حق هر کس حفظ بشه. وقتی ما عادل باشیم افراد رو طبقهبندی نمیکنیم، قضاوتشون نمیکنیم، و به حق و حقوق هم احترام میذاریم.
نگار: برای همین ما باید مرتب عدالت و انصاف را تمرین کنیم.
نیلوفر: چرا؟
نگار: برای اینکه اگر عدالت نباشه، افرادی که فقط به فکر سود و منفعت خودشون هستند چون میدونن تنبیه نمیشن به کارای نادرستشون ادامه میدن. اصلا فکر کن، بدون عدالت دنیا پر از ظلم و ستم میشه. بین انسانها برحسب نژاد و جنسیت و دین و وضع مالیشون فرق گذاشته میشه. اون وقت ثروتمندا و اونایی که قدرت دستشونه از بهترین امکاناتی استفاده میکنن که افراد فقیر از اونها محرومن. اگه هر کس از خودش شروع کنه و عدالت رو تمرین بکنه و به کار بگیره، اون وقت میشه انتظار داشت هر کی به هر چیزی که لایقشه میرسه. مثلا اگر برای پول درآووردن زحمت میکشه، مطمئنا حقشو به دست میاره.
نیلوفر: یا مثلا اگر عدالت باشه کسی که کاری رو به خوبی انجام بده پاداش میگیره و تازه مورد توجه دیگران هم میشه.
مادر: یا وقتی عدالت باشه، اگر به کسی تهمت بزنن، بهش فرصت میدن تا وقعیت رو بگه و از خودش دفاع کنه تا بیدلیل مجازات نشه. آفرین بچهها. معلومه معنی عدالت رو خوب متوجه شدین.
نیلوفر: من چند روز پیش یه شعر درباره عدالت خوندم، بخونم براتون؟
نگار و مادر: بخون.
نیلوفر: عدالت یه راهه، که ما نریم بیراهه. عدالت مثل نوره، خورشید آسمونه.
…
نگار: جالبه که عدالت مثل خورشید آسمون میمونه. حضرت بهاءالله میگن هیچ نوری به نور عدالت معادله نمینماید.
مادر: البته از نظر من منظور حضرت بهاءالله نور واقعی یا خورشید واقعی نبوده. به نظر من اگر ما آدما سعی کنیم عدالت رو رعایت کنیم دنیا اون قدر جای آروم و قشنگی میشه که دیگه هیچ ناراحتی توش وجود نداره. این آرامش مثل نور میمونه که از خورشید عدالت میتابه.
نگار: چه تعبیر قشنگی کردی مامان.
مادر: قربونت برم، برداشتم رو گفتم…. بچهها همونطور که نگار گفت وقتی مرتب عدالت رو تمرین کنیم و همه تلاش کنن که عادل باشن اون وقت خودشون رو از بقیه آدمها جدا نمیکنن، حتی اگر با بقیه متفاوت باشن، اصلا از یک فرهنگ ناآشنا باشند، باز هم عادلانه این فرصت رو دارن که مورد توجه قرار بگیرن و شناخته بشن. خلاصه وقتی عدالت توی جامعه باشه هر کسی سهم منصفانهی خودشو داره.
…