ترانه به چه ارزد
ترانه به چه ارزد به مناسبت عید رضوان ۱۳۹۹
***
عالم نو و میهن نو و قانون کهن نو
اندیشه نو و پیشه نو و درس و سخن نو
افسانه نو و خانه نو و باغ و چمن نو
خورشید نو و ماه نو و دشت و دمن نو
دنیا اگر از عطر نفسهای تو آکنده نباشد به چه ارزد
رضوان شد و خود پرده برافکندی و دید
در اوج شدیم و به هوای تو پریدیم
آوای طرب از دل هر ذره شنیدیم
مستی همه در شعشعه عشق تو دیدیم
دولت اگرت دولت پاینده نباشد به چه ارزد
فرمان تو چون لزره بر اندام جهان بود
عالم همه در پنجه تقلیب زمان بود
ایران وطن پاک شهیدان شهان بود
گلزار خزان دیده دگر شاد و جوان بود
دل گر ز تمنای تو شرمنده نباشد به چه ارزد
پیمان بهارین تو با دشت چه گوید
گلهای شقایق دگر از سنگ بروید
عاشق گل امید ز دست تو ببوید
باران تو خونابه ز رخساره بشوید
این غنچه اگر بر لب او خنده نباشد به چه ارزد
با بنده آن پادشه بنده نوازیم
بیگانه نخواهید که ما محرم رازیم
در اوج غروریم و در عین نیازیم
جز عشق تو بر عالی و دانی به چه نازیم
این بنده اگر نام تو را بنده نباشد به چه ارزد
خنجر به رگ و سر به ره و پای به بندم
هر کس به هوایی دهد از فاجعه پندم
از عیش مگویید که من عیش پسندم
دیگر نه کسی میدهد آسیب و گزندم
سر در قدم دوست گر افکنده نباشد به چه ارزد؟ (3)