Program Picture

آموزه‌های نو - فصل ۶

قسمت ۷
۲۴ خرداد ۱۴۰۱

مقاله‌ی اول «چهار روش برای متوقف کردن سرچشمه‌ی غیبت و شایعه‌پراکنی» نوشته‌ی مکینا ریورز. و مقاله‌ی دوم: «مرزهای باز چگونه خواهد بود» نوشته‌ی دیوید لنگنس.

***

فرزاد: دوستان سلام. من فرزادم و خوشحالم که باز هم در برنامه‌ای دیگه از مجموعه برنامه‌ی آموزه‌های نو دو مقاله از وب سایت بهائی تیچینگز رو با هم مرور می‌کنیم.
پریسا: من هم پریسا هستم و سلام می‌کنم خدمت شما شنوندگان عزیز و پر‌ و‌ پا قرص برنامه‌ی ما.
فرزاد: مقاله‌ی اول برنامه‌ی امروز عنوانش هست: «چهار روش برای متوقف کردن سرچشمه‌ی غیبت و شایعه‌پراکنی» نوشته‌ی مکینا ریورز.
پریسا: و مقاله‌ی دوم: «مرزهای باز چگونه خواهد بود» نوشته‌ی دیوید لنگنس.
فرزاد: دوستان ازتون دعوت می‌کنیم که تا انتهای این برنامه با ما همراه باشید.
پریسا: نویسنده‌ی مقاله‌ی اول امروز مکینا ریورز است که به‌ تازگی از دانشکده‌ی مددکاری اجتماعی دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شده.
فرزاد: او قبلاً در دانشگاه اموری روانشناسی خونده. و به‌ عدالت و شفا از طریق روش‌های خلاقانه علاقمند هست.
پریسا: مقاله‌ی مکینا که می‌خوایم درباره‌اش حرف بزنیم عنوانش هست: «چهار روش برای متوقف کردن سرچشمه‌ی غیبت و شایعه‌پراکنی»
فرزاد: به‌به. بحث شیرین غیبت! غیبت و شایعه‌پراکنی از اون موضوع‌های داغی هست که می‌شه ساعت‌ها درباره‌اش حرف زد.
پریسا: بله متاسفانه انقدر شیرینه که بعضی وقت‌ها وسط کار یادمون میفته که مشغول غیبت کردن بودیم اما لذت اون لحظه انقدر بیشتر از احساس گناهش هست که با خودمون می‌گیم از این‌دفعه که گذشت،‌ دفعه‌ی دیگه اصلا از اول خودمون رو تو دام غیبت نمی‌اندازیم.
فرزاد: و البته باز هم دفعه‌ی بعد میاد و میره و ما هم‌چنان مشغولیم. دوستی داشتیم که هروقت می‌دید جمع دوستان داره به غیبت می‌کشه فوری می‌گفت ‌میوه بفرمایید. خب، حالا به‌ جای غیبت درباره‌ی غیبت، بهتره بریم سراغ مقاله.
پریسا: مکینا ریورز هم مثل ما می‌گوید که غیبت‌ نکردن خیلی سخت است و سعی می‌کند با کمک گرفتن از آثار آیین بهائی بفهمد چرا غیبت می‌کنیم و چرا انقدر سخته که عادت بدِ غیبت‌کردن رو از سرمون بندازیم.
فرزاد: یعنی می‌خواهد به‌ ما بگوید که این شیرینی غیبت از کجا می‌آد؟
پریسا: بله.
فرزاد: خب، پس برامون بگو!
پریسا: به‌ نظر مکینا اولین منشأ غیبت را باید در فرهنگ سلبریتی یا شخصیت‌های سرشناس پیدا کرد.
فرزاد: باید برای من و شنونده‌ها یکم بیشتر توضیح بدی.
پریسا: مکینا میگه همه‌ی ما میلی طبیعی برای پرستش و ستایش داریم. اما خیلی‌ها به دلیل رفتارهای جوامع مذهبی از دین زده شده‌اند و از پرستش نیرویی والاتر و قدسی رو برگردانده‌اند. این دین‌گریزی، همراه با رواج مادی‌گرایی و چند عامل دیگر باعث رونق فرهنگ شخصیت‌های سرشناس مثل بازیگران سینما یا خوانندگان شده.
فرزاد: چطور؟ یعنی ما به‌ جای خدا بازیگرها و خواننده‌ها را پرستش می‌کنیم؟
پریسا: بله. برای اینکه ما به‌ طور طبیعی دنبال الگویی هستیم که خودمون رو روز‌ به‌ روز به‌اون شبیه‌تر کنیم چون به‌ نظر می‌آید اونها توانایی‌هایی دارن که ما نداریم پس از ما برترند. به‌ همین دلیل چشم‌مون رو روی حقایق می‌بندیم و فکر می‌کنیم که مثلاً اگر به‌‌ انداز‌ه‌ی اون‌ها پول داشته باشیم خوشحال‌تر خواهیم بود.
فرزاد: حالا این چطور به‌غیبت ربط پیدا می‌کند؟
پریسا: خب، به‌ نظر مکینا همه‌ی این‌ها باعث میشه که ساعت‌های زیادی رو با دیگران صرف حرف‌ زدن (تعریف و تمجید یا انتقاد و عیب‌جویی)‌ درباره‌ی بازیگر مورد علاقه‌مون بکنیم که این خودش غیبته.
فرزاد: تعریف و تمجید که خیلی غیبت حساب نمی‌شود. اما متوجه‌ام که این پدیده‌ی حرف‌زدن دربار‌ه‌ی دیگران را به‌ عادت و فرهنگ تبدیل کرده.
پریسا: ‌دقیقاً. و خدا نکنه یکی از همین شخصیت‌ها سر از پا خطا کنه. حالا دیگه نه‌ تنها ما مردم عادی بلکه مددکارهای اجتماعی و فعالین حقوق بشر و حقوق زنان هم وارد بحث شیرین غیبت می‌شن.
فرزاد: البته این موقعی اشکال پیدا می‌کنه که تمام انرژی‌ها به‌ جای حل مسئله صرف بحث‌های داغ پیرامونش میشه. اینکه چرا اصلاً فلانی این کار رو کرد و غیره.
پریسا: بله. یعنی مسئله‌ی اصلی فراموش میشه و همه فقط به‌ فرد خاطی می‌پردازن.
فرزاد: خب، به‌ این نکته اشاره کردی که به‌ نظر مکینا، رواج فرهنگ شخصیت‌های سرشناس قبح غیبت را از بین برده و به‌ آن حتی دامن زده. در این مقاله دلایل دیگر غیبت چیه؟
پریسا: یکی دیگر از سرچشمه‌های غیبت بعضی از دوستی‌هاست که اصلاً با غیبت و شایعه‌پراکنی شروع می‌شود.
فرزاد: مگه می‌شود؟ چطوری آخه؟
پریسا: آخه خیلی از دوستی‌ها نه بر‌ اساس علاقه‌ی مشترک بلکه به‌ دنبال پیدا شدن دشمنی مشترک شروع می‌شود.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه