تطابق علم و دین
همه کمابیش میدانیم که در عصر رنسانس در اروپا چه اتفاقی افتاد. در این عصر، رشد خرد و علم در تقابل با آن چه به نام دین به مردم ارائه میشد قرار گرفت. در شرایطی که حقیقت دین مثل خورشید در پس ابرهای غلیظ و متراکم خرافات و تعصبات گرفتار آمده بود، ظهور خردگرایی و پیشرفتهای علمی این باور را در مردم به وجود آورد که بشر برای رسیدن به سعادت و کامیابی به جای دین باید سراغ علم برود و آن را ملاک صحت و سقم هر چیز قرار دهد. در واقع پذیرش علم با رد دین هم معنا شد.
با این مرور مختصر شاید بتوانیم اهمیت این تعلیم حضرت بهاءالله یعنی تطابق دین و علم را بهتر و عمیق تر درک کنیم. در جای جای تعالیم آئین بهائی به خصوص در بیانات حضرت عبدالبهاء به مطالب زیادی در شرح و بسط این تعلیم از بین تعالیم دوازده گانه بهائی بر میخوریم. حضرت عبدالبهاء با تشبیه علم و دین به دو بال یک پرنده هر دو را ضروری و تطابق آن ها با یکدیگر را رمز پرواز پرنده روح انسانی میشمارند و این تطابق را ضامن حفظ و حراست دین از تقلید و خرافات میدانند.
مفهوم اتحاد در کنه آثار بهائی آن جا خود را بهتر و زیباتر نشان میدهد که متوجه میشویم هر آن چه در نگاه بسیاری از انسان ها در تضاد با یکدیگر هستند و برای قبول یکی به ناچار باید دیگری را رد کرد، در فرهنگ و تفکر برخاسته از آئین حضرت بهاءالله به یکدیگر میپیوندند و در ذات، با هم به اتحاد میرسند. درست مثل دو عنصر که ذوب و با هم ترکیب میشوند و تشکیل آلیاژی میدهند با هویت و ویژگیهایی منحصر به فرد.
از آن جمله است عنصر دین و عنصر علم و اتحاد و تطابقی که از دیدگاه آئین بهائی بین آن ها وجود دارد.
در قسمت چهل و نه برنامه شنیداری صد پرسش صد پاسخ که در هر قسمت از آن به یکی از پرسشهای مرتبط با آئین بهائی پاسخ داده میشود، در رابطه با یکی از تعالیم حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی که لزوم تطابق علم و دین است بیشتر صحبت میشود.
نظرات و دیدگاه نویسنده این مطلب مستقل بوده و لزوما دیدگاه رسمی جامعه بهائی را منعکس نمیکند.