دستای اون اولین وسیله آشنایی کری با اون بود. همه وجود و هستیش با اون دستا پیوند خورده بود. اون دستا متعلق به مادرش بود. مادری نابینا. درسته که مادر کری نابینا بود ولی انگار همه چیزو میدید و کامل و واضح از هم اتفاقای اطرافش با خبر میشد.
قسمتهای دیگر این برنامه