یک واقعیت، در انتظار آگاهی
کمی عجیب به نظر میرسد. گویا یک واقعیت یا یک حقیقت در خاموشی خود، صبورانه انتظار میکشد تا ذهن ما نسبت به آن آگاهی یابد. به محض این که دریافت از حضورش آگاه شدهایم، شروع به حرکت و تکاپو میکند و در هر قدم وضوح خویش را به ما بیشتر مینمایاند.
گاهی در این فرآیند چنان ظرائف و دقایقی از آن واقعیت بر ما آشکار میشود و ما را چنان شگفت زده میکند که ذهن ما را در برابرش به مقاومت وامیدارد. این مقاومت آنجا به اوج میرسد که درمییابیم اگر بخواهیم این واقعیت را که تا دیروز از آن بی اطلاع بودیم اما امروز آن را با پیچیدهترین لایههایش میشناسیم، بپذیریم باید بخش اعظمی از آن چه را که تا به حال درست میپنداشتهایم از ذهن و قلب خویش برانیم. آزمون سخت، دقیقا از همین نقطه آغاز میشود. آزمون سخت تغییر و به دنبال آن تحول.
یکی از واقعیتهایی که به لحاظ علمی به تازگی از وجود و حضورش آگاهی یافتهایم و روز به روز لایههای پیچیده و درونیتر آن را کشف میکنیم، مفهومی است تحت عنوان پرورش، تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان. نه این که قبلا چنین مفهومی را نمیشناختهایم. تربیت فرزندان در همه جای جهان همیشه دغدغه اصلی والدین بوده، منتهی با تعاریفی از تعلیم و تربیت که گاهی به تعداد والدین متفاوت است. اما امروز علم روانشناسی تعریفی از این واقعیت به دست داده که در مواقعی حقیقتا حیرتانگیز است. یکی از آنها به طور مثال تفاوتی است بین مفهوم کلمه تعلیم با تربیت. واژههایی که شاید تا همین چند دقیقه پیش تاریخ، بسیاری از ما آنها را کاملا هم معنی میپنداشتیم. اما امروز میدانیم تعلیم، آموختن چیزی به کسی است که آن را نمیداند. اما تربیت کاری است شبیه به کار یک باغبان. او روئیدن را به بذرها نمیآموزد. چرا که این توانایی بالقوه در نهاد آنها هست. بلکه او با مهیا کردن شرایط مناسب و مساعد، عملا موقعیتی را فراهم میکند تا این توانایی از قوه به فعل درآید و شکوفا شود. کار باغبان، تربیت است.
امروز تعداد والدینی که به این مهم آگاهی یافتهاند، خوشبختانه رو به فزونی است و آنها مشتاقانه سعی میکنند تا با درک صحیحتر از این مفهوم به تربیت گلهای زندگی خود بپردازند. گلها تا به مرحله شکوفایی برسند بسیار حساس و آسیبپذیر هستند. گاهی یک حرکت، یک نگاه یا یک کلمه اگر با روحی نامناسب یا در جایی نامناسب به سمت کودکان روانه شود، تاثیری ماندگار خواهد گذاشت. آری عجیب به نظر میرسد، اما قانون همین است. شما زاویهای را تصور کنید که اضلاعش فقط یک درجه با هم فاصله دارند. اما همین اضلاع در امتداد خود تا بینهایت، وسعتی غیر قابل اندازهگیری را در می نوردند.
آن چه در آثار بهائی به عنوان نیروی مخرب در حال پالودن جهان برای برپایی تمدن جدید، ذکر شده است با قدرت هر چه تمامتر در تکاپو است. آن چه به عنوان نیروی سازنده که بانی تمدن جدید بر روی خرابههای نظم کنونی دنیا است بی هیچ تردید و تخفیفی به عهده نسل آینده بشر است. نسلی که امروز دوران کودکی خود را طی میکند و هر چقدر پدران و مادران، دقیقتر و سریعتر روشهای نوین تربیت را بیاموزند و آن را با عشقی که در وجودشان هست بیامیزند، آگاهانهتر این مسئولیت عظیم را به انجام خواهند رساند و نسلی با حداکثر شکوفایی به دنیای نیازمند امروز تحویل خواهند داد.
رسانه PersianBMS در همین راستا از چند هفته قبل برنامهای را تهیه و تقدیم کرده است که با حضور یک مشاور آگاه به مسائل تعلیم و تربیت کودکان، تلاش میکند والدین را در این مسیر شگفتانگیز و البته پر فراز و نشیب همراهی کند. شما را به شنیدن برنامه «با من حرف بزن» دعوت میکنیم و امیدواریم ما را از شنیدن و خواندن نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود بیبهره نگذارید.
نظرات و دیدگاه نویسنده این مطلب مستقل بوده و لزوما دیدگاه رسمی جامعه بهائی را منعکس نمیکند.
