۰۸ شهریور ۱۴۰۲

نمایش یک رویا در چهار پرده

این مقاله قرار است همگی ما را در بیداری به یک رویا دعوت کند. اولین تصویر این رویا به قول اهالی سینما، یک کلوزآپ یا یک نمای بسته است. آن چه در این کلوزآپ می‌بینیم غنچه گلی است و یک پیله‌ی کرم ابریشم. دو موجودیت متفاوت با سرنوشتی یکسان. هر دو در سکوت، در یک فضای تنگ و تاریک، برای عبور از یک مرحله رشد و رسیدن به مرحله بعد، به انتظار نشسته‌اند. اما نه انتظاری منفعل، که انتظاری پر تکاپو. اما تکاپویی بی هیاهو. تا حدی که ممکن است نسبت به آن، دچار پیش‌داوری بشویم و احساس کنیم هیچ رشدی، هیچ نموی در کار نیست. این کلوزآپ بی‌صداست. موسیقی متن ندارد. اشکال از رویای ما نیست. نگران نباشید

نمای بعدی رویای ما یک نمای میانی یا مدیوم‌شات است. در این نما، تعداد بیشتری غنچه‌ی گل و پیله‌ی کرم ابریشم را می‌بینیم که اگر با دقت بیشتری به آن‌ها نگاه کنیم متوجه می‌شویم پوسته‌ی خواب‌گاه سبز غنچه‌ها و پیله‌ی تنیده شده بر کرم‌های ابریشم، در حال ترک خوردن است. جنبشی در زیر پوست کاسبرگ‌ها و پیله‌ها در جریان است که ذره‌ ذره نمایان می‌شود. رویا در این نما به همین شکل ادامه می‌یابد که ناگهان تشابهی عجیب، توجه ما را به خود جلب می‌کند. بال پروانه‌هایی که اندک اندک با سختی و مشقت زیاد، در حال رهانیدن خود از پیله‌اند، به گل‌برگ غنچه‌هایی که با همین مشقت، تن به شکافتن در داده‌اند تا به شکفتن برسند، بسیار شبیه هستند. رنگ آمیزی، طراحی و حتی جنس آن‌ها انگار در یگانگی محض است. اما شباهت دیگری نیز در این مدیوم شات به چشم می آید. پیله ای که کرم ابریشم را در دگردیسی اش به سمت پروانه شدن احاطه کرده بود زخمی است. از همان جنس زخم را عینا می‌توانیم بر روی کاسبرگ غنچه‌ها نیز ببینیم. چه داستان عجیبی. گویا همگی بارها دقیقا به یک شکل، مورد حمله قرار گرفته‌اند. این نما از رویای ما با یک موسیقی ملایم همراه است. اما فرکانس آن در هارمونی با شکافتن پیله‌ها و شکفتن غنچه‌ها بالا و بالاتر می‌رود. حواس‌مان به موسیقی متن رویای‌مان باشد.

نمای سوم رویای ما یک نمای کاملا باز یا لانگ‌شات است. به ناگهان درمی‌یابیم که تصویر کامل رویای ما باغی بزرگ بوده است سرشار از گل‌ها و پروانه‌هایی که دوران جنینی خود را در رحم مقدر خویش سپری می‌کرده‌اند و امروز در یک دگردیسی عظیم و باشکوه از غنچه به گل و از کرم ابریشم به پروانه مبدل شده‌اند. گل‌ها و پروانه‌هایی که بسیار شبیه به یکدیگرند. آن قدر که وقتی پروانه‌ای بر روی گلی می‌نشیند، تشخیص این که بال پروانه کدام است و گلبرگ گل کدام، دشوار می‌نماید. در این نما، رویای ما با یک موسیقی بسیار باشکوه همراه است. چیزی شبیه به موومان چهارم از سمفونی نهم بتهوون. سمفونی اتحاد. سمفونی یگانگی.

آیا این آخرین نمای رویای ماست؟ نه. نیست. دوربین دوباره به نمای بسته یا همان کلوزآپ باز می‌گردد. این بار توجه ما به زخم‌هایی معطوف می‌شود که بر جان گلبرگ‌ها و پر پروانه‌ها نشسته. در کمال حیرت در می‌یابیم که این زخم‌ها خود، تبدیل به بخشی از  نقش و نگار این طراحی شده‌اند و همین معجزه، عملا گلبرگ‌ها و پروانه‌ها را به شباهتی تمام عیار رسانده است. داستان آن‌ها حقیقتا یکی است. زخم هر بال، بر زخم هر گلبرگ چونان مرهمی می‌نشیند. و این تصویر آخر رویای ماست که دیگر نامش رویا نیست. حقیقت است.

نوشین آگاهی در یکی از قسمت‌های برنامه خبرنگار، با دکتر لادن برومند، فعال حقوق بشر و موسس بنیاد برومند مصاحبه‌ای دارد در ارتباط با کمپین داستان ما یکی است و ارتباط میان بهائیان ایران و هم وطنان‌شان از گذشته تا امروز. مصاحبه‌ای که فحوای کلام در آن، بسیار به تصویر رویای ما نزدیک است. مخصوصا وقتی در آخرین سوال از لادن برومند راجع به امید سوال می‌شود، پاسخ او شنیدنی است. رسانه PersianBMS شما مخاطبین عزیز و ارجمند خود را به شنیدن این گفتگو در برنامه خبرنگار دعوت می‌نماید.

 

نظرات و دیدگاه نویسنده این مطلب مستقل بوده و لزوما دیدگاه‌ رسمی جامعه‌ بهائی را منعکس نمی‌کند.

سایر مقاله‌ها
news letter image

ثبت نام در خبرنامه