Program Picture

نماهنگ

آتش عشق

۰۴ آذر ۱۴۰۰

نماهنگ آتش عشق (شعر بهاریه) با شعری از نعیم سدهی اصفهانی.

***

آتش عشق و جنون، شعله زند گاه گاه

گاه کنم وای وای، گاه کشم آه آه (2)

ناله‌کنان، سال سال، مویه‌زنان، ماه ماه

صبح چو کبک دری، خنده زنم قاه قاه

شان چو مرغ سحر، گریه کنم زار زار

از غم یاری عزیز، ز هجر شخصی شریف

چهره او بس منیر، پیکر او بس لطیف

منطق او بس فصیح، کلام او بس ظریف

رتبه او بس منیع، درگه او بس منیف

بازوی او بس قوی، هیکل او بس نزار

ای سر اهل وفا در خم چوگان تو

غلتان از هر طرف چو گوی به میدان تو

خوش آن سر و جان که رفت (2) بر سر پیمان تو

هر سر و جان کی شود (2) قابل قربان تو

گر بنمایی قبول، زهی زهی افتخار

اگر نماز آوریم تویی تو مسجود ما

اگر نیاز آوریم تویی تو معبود ما

به هر چو راز آوریم تویی تو مقصود ما

رو به که باز آوریم، تویی تو معبود ما

شهود ما را بس است، به غیب دیگر چه کار (2)

دیده چه کار آیدم، اگر نجوید لقا

لب به چه کار آیدم، اگر نگوید ثنا

تن به چه کار آیدم (2) اگر نگردد فنا

سر به چه کار آیدم (2) اگر نباشد فدا

جان به چه کار آیدم، اگر نسازم نثار (3)

news letter image

ثبت نام در خبرنامه