نامۀ بیت العدل اعظم، خطاب به رهبران ادیان جهان – بخش ۲

Program Picture

تفکری نو، گفتمانی نو

نامۀ بیت العدل اعظم، خطاب به رهبران ادیان جهان – بخش ۲
۱۱ مرداد ۱۳۹۶

چنین به نظر می‌رسد که در اغلب موارد رهبری مذهبی قادر نیست مسئولیّت انجام یک چنین تغییر جهت بنیادینی را بر عهده بگیرد. سایر گروه‌های اجتماع، مقتضیات یگانگی نوع بشر را نه تنها به عنوان قدم اجتناب‌ناپذیر بعدی برای پیشرفت تمدّن بلکه به منزلۀ تحقّق هویّت‌های متنوّعِ جزئی‌تری که نوع بشر در این لحظۀ خطیر در تاریخِ جمعی خود به همراه می‌آورَد با آغوش باز می‌پذیرند. با این حال بخش اعظم دینِ سازمان‌یافته از مقابله با آینده عاجز و ناتوان است چه که پای‌بند همان افکار جزمی و ادّعاهای مالکیّتِ انحصاری حقیقت می‌باشد که سبب ایجاد شدیدترین منازعات تفرقه‌انداز در بین سکنۀ زمین شده است.

پی‌آمدهای این امر از لحاظ رفاه و آرامش بشری ویران‌‌کننده بوده است. مسلّماً لازم نیست فجایعی که امروزه در اثر جوشش تعصّب مذهبی بر جوامع نگون‌بخت وارد می‌شود و نام دین را ننگین می‌سازد به تفصیل بیان گردد. این پدیده تازگی هم ندارد. یک نمونه از موارد فراوان آن، جنگ‌های مذهبی قرن شانزدهم میلادی در اروپا بود که سبب هلاکت سی درصد از جمعیّت کلّ آن قارّه گردید. باید اندیشید که محصول درازمدّت بذرهایی که به دست نیروهای کوردلِ خشک‌اندیشیِ فرقه‌گرا در ضمیر مردم کاشته شد و سبب آن همه جنگ و ستیز گشت چه بوده است.

علاوه بر این فجایع، صدمۀ دیگری که تعصّبات مذهبی بر بشریّت وارد آورده، خیانت به عقل است که بیش از هر عامل دیگری قابلیّت ذاتی دین را برای ایفای نقشی قاطع در شکل بخشیدن به امور جهانی از آن ربوده است. نها‌دهای دینی با دل‌بستگی به دستورالعمل‌هایی که سبب تشتّت و تضییع نیروهای انسان می‌شود، در موارد بسیاری عامل اصلی ممانعت از جستجو و کشف حقیقت و جلوگیری از به کار بردن آن استعدادهای فکری‌ای بوده‌اند که نوع بشر را از سایر مخلوقات ممتاز می‌سازد. نکوهش ماتریالیسم یا تروریسم به تنهایی کمک مؤثّری به مقابله با بحران‌های اخلاقی کنونی نخواهد کرد مگر اینکه نهاد‌های مذهبی در ابتدا صادقانه به جبران قصور خود در ایفای مسئولیّت‌های خویش بپردازند، قصوری که سبب شده است جمهور مؤمنین در برابر اثرات منفی این عوامل بی‌دفاع و آسیب‌پذیر باشند.

منظور از این تأمّلات دردناک محکوم کردن دین سازمان‌یافته نیست بلکه یادآوریِ نیروی بی‌نظیری است که در آن نهفته است. دین چنان‌که همگی آگاهیم تا اعماق انگیزه‌های انسان نفوذ می‌کند. هر زمان که دین به روح تعالیم و به مَثَل اعلای هیاکل ملکوتی‌که نظام‌های بزرگ عقیدتی را به جهان عطا کرده‌اند وفادار بوده است قابلیّتِ محبّت، بخشش، خلّاقیّت، شهامت، غلبه بر تعصبّات، فداکاری برای رفاه عمومی و مهار کردن غرایز حیوانی را در جمهور مردمان بیدار نموده است. بدون شک نیروی مؤثّر و سرنوشت‌ساز در تلطیف طبیعت انسانی قوّۀ نافذۀ این مظاهر الهی بوده است که از سپیده‌دمِ تاریخِ مدوّن، پی ‌در پی در عالم وجود ظاهر شده‌اند.

همین نیرو که در ادوار پیشین با چنین اثراتی عمل ‌نموده، هنوز هم یک خصیصۀ پایدار ضمیر آگاه بشری است. این نیروی الهی علی‌رغم تمام مشکلات و بدون اینکه مورد استقبال قابل توجّهی قرار گیرد، هم‌چنان تلاش نفوس بی‌شماری را برای ادامۀ حیات تقویت می‌کند و در تمام سرزمین‌ها سبب قیام قهرمانان و قدّیسینی می‌گردد که زندگانی‌شان قانع‌کننده‌ترین دلیل بر حقّانیّت اصول مندمج در کتب مقدّسۀ ادیان آنان است. همان گونه که سیر تمدّن نشان می‌دهد، دین قادر است که بر ساختار روابط اجتماعی نیز عمیقاً اثر گذارد. در واقع به سختی می‌توان هیچ پیشرفت بنیادینی در تمدّن را به نظر آورد که تحرّک و جهش اخلاقی‌اش از این سرچشمۀ جاودانی نشئت نگرفته باشد. در این صورت آیا می‌توان تصوّر نمود که ورود به مرحلۀ نهاییِ فرایند هزاران سالۀ نظام بخشیدن به امور این کرۀ خاکی بتواند در یک خلاء روحانی صورت گیرد؟ اگر مرام‌های ناهنجاری که در قرن بیستم در سراسر عالم رواج یافتند هیچ اثر مثبت دیگری نداشته‌اند، لااقلّ به طور قطع ثابت نموده‌اند که جای‌گزین‌هایی که مخلوق ذهن بشر است نمی‌تواند این نیاز را برآورده نماید.

برای دسترسی به متن کامل نامه بیت العدل اعظم خطاب به رهبران ادیان جهان اینجا کلیک کنید.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه