قسمت ۴
مرور دو مقالۀ اول از مجموعه «وضعیت جهان»، نوشته دیوید لنگنس با عناوین «امید یا نومیدی؟» و «فقر مفرط و گرسنگی».
***
پریسا: سلام، با یک برنامه دیگه از مجموعه «آموزههای نو» در خدمت شما هستیم.
فرزاد: دوستان، از ایمیلهایی که برای برنامه خودتون میفرستید، خیلی ممنونیم. لطفا باز هم با ایمیل [email protected] با ما در تماس باشید و ما رو از نظرات خودتون بینصیب نذارید.
پریسا: یکی از کارهای جالب در سایت Bahaiteachings.org که ما مقالههای آن رو به شما معرفی میکنیم، مجموعه مقالههایی است که درباره یک موضوع خاص، مثل زنان، محیط زیست، یا روزه عرضه میشود.
فرزاد: با اینکه مقالههای هر مجموعه رو معمولا فقط یک نویسنده مینویسد، اما سعی میشود جوانب مختلفی از موضوع در آن مجموعه طرح و بحث بشود.
پریسا: برای برنامه امروز و چند برنامه آینده، تصمیم گرفتیم مقالههای مجموعه «وضعیت جهان»، نوشته دیوید لنگنس رو به شما معرفی کنیم.
فرزاد: در قسمت اول برنامه امروز مقاله «امید یا نومیدی؟» و در قسمت دوم مقاله «فقر مفرط و گرسنگی» از این مجموعه را با هم مرور میکنیم.
فرزاد: «امید یا نومیدی؟» اولین مقاله از مجموعه «وضعیت جهان» است. در این مقاله، لنگنس انگیزهاش رو از نوشتن این مجموعه مقالهها توضیح میدهد. او میگوید.
پریسا: بیشتر مردم با این آموزه بهائی موافقند که دنیا وارد زمانه بسیار متغیری شده. فارغ از اینکه به چه بخشی از زندگی نگاه کنید – به پیشرفتهای علمی، نوآوری در فناوریها، پیشرفت در پزشکی، جهشهای عظیم در کشاورزی، تفاهم و تعامل جهانی، دیپلماسی، گستردگی آموزش و پرورش و دانش، یا پیشرفت در صدها زمینه مهم دیگر – متوجه میشویم که تغییراتی که در جهان امروز اتفاق میافتد یا افتاده، بیسابقه است.
فرزاد: از طرف دیگه، جهان با چالشهای زیادی، مثل جنگ، خشونت، گرسنگی، فقر، بیماری، نابرابری زنان، بیسوادی، و زودمرگی روبروئه. این دو جنبه، که یکی تغییرات مثبته و دیگری چالشهای منفی، این سؤال رو پیش میآره که وضعیت جهان چطوره؟ خوبه یا بده؟ داریم واقعا پیشرفت میکنیم یا پسرفت؟ لنگنس این طور ادامه میده.
پریسا: به نظر میآد همه درباره وضع دنیا و اینکه به کجا میرود نظر داشته باشند، خوب یا بد، اما خیلی از این نظرها تقریبا یا از روی اطلاع نیست یا به شدت متأثر از رسانههای خبری است که بیشتر متمایلند بر جنبههای منفی تمرکز کنند. در نتیجه، آمار واقعی معمولا به آسانی در دسترس نیست. در ضمن، مجموعه معیارهای سازگاری هم برای داوری درباره پیشرفت جهانی نداریم.
فرزاد: لنگنس برای اینکه بتونه قضاوت کنه که تغییرات جهان به سوی بهتر شدنه یا نه، از معیارهایی استفاده میکنه که سازمان ملل در اهداف توسعه هزاره گنجانده.
پریسا: این اهداف مجموعهای عالی از شاخصها را به دست میدهد. شاخصهایی که میتواند اطلاعات زیادی درباره پیشرفت یا عدم پیشرفت جهانی به ما بدهد.
فرزاد: در این سلسله مقالهها، لنگنس این شاخصها رو معرفی میکند و دربارهشان توضیحات بیشتری میدهد تا در نهایت بتواند به این سؤالها جواب بدهد.
پریسا: آیا میتوانیم با نگاهی واقعبینانه به معیارهای علمی و آماری واقعیتها را پیدا کنیم؟ آیا دلیلی برای نومیدی درباره سمتی که جهان به سوی آن میرود داریم؟ یا برعکس، آیا شواهد کافی برای توجیه امیدواری داریم؟ آیا واقعیتها بیانگر این است که بشر به جهتی عموما مثبت حرکت میکند – یا مسیرش دلیلی به ما میدهد برای بدبینی، نومیدی، و شک؟
فرزاد: لنگنس قبل از اینکه این مقاله را تمام کند سؤال مهمی رو طرح میکند. او میپرسه.
پریسا: اصلا اینکه جهان پیشرفت میکند یا پسرفت، چه اهمیتی دارد؟ تا وقتی که زندگی من و خانوادهام روبراه باشد، چه تفاوتی میکند که وضع جهان چطور باشد؟
فرزاد: لنگنس معتقده که آدمها نمیتوانند نسبت به وضعیت جهان بیاعتنا باشند و فقط به فکر خودشان و منافع شخصیشان باشند. همه ما سوار یک کشتی هستیم که اگر سوراخ بشود همگی غرق میشویم.
پریسا: همه ما در این دنیا زندگی میکنیم، در این جوامع شرکت میکنیم، و سلولی هستیم از بدن بشریت. ما زندگی فردی خودمان را تجربه میکنیم، و طبیعتا، دیدگاه ما بیشتر حول همین تجربه میگردد. اما به علاوه ما زندگی دیگران را هم تجربه میکنیم، در خانوادهمان، جوامعمان، و در جهان. زندگی آنها بر روی زندگی ما تأثیر دارد. ما اخبار را میخوانیم، گوش میدهیم، و میبینیم. ما در ایجاد و جذب هنر و ادبیات جامعهمان شرکت میکنیم. این یعنی مقصد و مسیر حرکت جهان بر زندگی همه ما تأثیر دارد و عقلانی است که مشکلات عالم و راهحلهای آن را مشکلات خودمان بدانیم.