حضرت ابراهیم
حضرت ابراهیم مربّی آسمانی و رسول الهی در حدود هزار و هشتصد تا دو هزار سال پیش از میلاد حضرت مسیح و در زمان حامورابی پادشاه بابل (آمرافل پادشاه) در شهر اُور واقع در ساحل فرات تولّد یافتند. این شهر که پیش از آن از مراکز قدرت آشوریان به شمار میرفته در زمان تولّد حضرت ابراهیم در زیر تسلّط حکومت َکلدانیان و مرکز تمدّنی عظیم بوده است. مردم آن شهر و دیگر شهرها در مراکز فساد و در شرابخانهها آلوده به هویپرستی و در بتخانهها گرفتار بُتپرستی بودهاند. پدر حضرت ابراهیم که اصلاً از خاندانهای صابئین حّرانی بوده و نزد نَمرود پادشاه (یا به قول اعراب نِمرود) تقرّب داشته به بتپرستی گرایش یافته و به اصطلاح «بتگر» شده است. حضرت ابراهیم در چنین خاندانی تولّد یافتند، خاندان بتپرستی. ولیکن باید گفت که ارادهی الهی برای آن حضرت مسیر دیگری معیّن کرده بود. حضرت ابراهیم چون بههدایت خلق مأمور شدند به ترویج یکتاپرستی قیام فرمودند. عقاید آن حضرت و قیامشان علیه خرافات و اوهامِ مردم زمان با مقاومتِ شدید مردمان روبرو گشت. نمرود پادشاه نیز بر محو و اعدام حضرت ابراهیم فرمان داد. همگان حضرت ابراهیم را مردود شمردند جز برادرزادهشان لوط و یکی دو تن از مردم گمنام آن دیار. به فرمان نمرود همهی عذابها بر حضرت ابراهیم تحمیل شد ولی به ارادەی الهی حضرت ابراهیم مقاومت شدید و استقامت عظیم ورزیدند و به اصطلاح هر بلا به جان خریدند. لذا آتش عذاب نمرودی بَدَل به گلستان گشت. نمرود و یارانش حضرت ابراهیم را از سرزمین مادری اخراج نمودند تا در دیار غربت حقیر و ذلیل گردد و از وی اثری نماند. امّا مهاجرت آن حضرت سبب گشت که امر الهی، شریعت الهی انتشاری عظیم یابد و از نسل حضرتش پیامبرانی آسمانی مبعوث گردند و جماعاتی پدید شوند که مسیر فرهنگ انسانیرا به کلّی دگرگون سازند. باری حضرت ابراهیم چون از گذرگاه فرات عبور نمودند و عزیمت کنعان فرمودند، حضرتشان وهمراهانشان به عبرانیان شهرت گرفتند. مردم سرزمین کنعان نیز گرفتار اوهام و خرافات خود بودند و حضرت ابراهیم زحمت فراوان کشیدند و به هدایت آنان توفیق یافتند. از آن حضرت نسلی پدید شد که همه به یکتا پرستی گراییدند. باید گفت که عبرانیان از نخستین مردم جهاناند که به خدای واحد عقیده کردهاند و با او پیمان ابدی بستند که همواره ثابت بر عهد الهی باشند. البتّه حضرت ابراهیم از جمله در سه سرزمین حّران و مصر و حجاز تشریف داشتهاند. ایشان فیالواقع جوهر استقامت و فداء بودند. در کتابهای مقدّس آسمانی داستان فداکاری حضرت ابراهیم به صورت قصد قربانی فرزند دلبندشان آمده است و این نشان نهایت فداء است. در مورد نام فرزند حضرت ابراهیم که به قربانگاه برده میشود اختلاف نظر وجود دارد. در برخی از روایات دینی نام اسحق آمده در برخی نام اسمعیل. حضرت عبدالبهاء مبیّن کلمات حضرت بهاءاللّه در پاسخ پرسش تنی چند از بهائیان مطلبی به این مضمون میفرمایند که مقصود از ذبح و قربانی در دور حضرت ابراهیم مقام فداء بود نه قصّابی و خونریزی. میفرمایند این سرِّ فداء است و سرِّ فداء معانی بی حد و شمار دارد که از جمله فراغت از نفس و هوی و جانفشانی در راه خدا است. میفرمایند که مقصود از داستان، بیان سرِّ فداء است حال خواه اسحق باشد و خواه اسمعیل. مهم این است که حضرت ابراهیم جوهر فداء بودند و حتّی برای قربان شدن فرزندشان در بارگاهِ الهی حاضر و مهیّا شدند. اگرچه آن فرزند قربانی نشده و به ارادەی الهی از قربانگاه بازگشته است. باری حضرت ابراهیم عمری طولانی فرمودند و به هدایت قوم مردم زمانِ خویش توفیق یافتند و آنان را به اتّحاد و راستی و درستی دعوت فرمودند. خداوند پس از اعطاء مأموریت به آن حضرت (یعنی به اصطلاح ما ایرانیان بعد از اینکه به رسالت مبعوث شدند) نام حضرتش را که قبلاً «اَبرام» بود به ابراهیم بَدل کرد که به معنای پدر جماعت کثیر است. جماعتی کثیر از یکتاپرستان در جهان پدید شدند و در قرنهای آینده پیامبرانی از نسل آن حضرت مبعوث شدند که ظهورشان در فرهنگ انسانی در فلسفه و علم و هنر تحّولی عظیم پدیدار نمود. نسل حضرت ابراهیم از همسران آن حضرت و از جمله سارا یا ساره هاجر و قطوره در جهان باقی ماندند. از سارا از جمله اسحق، از هاجر اسمعیل و از قطوره فرزندان دیگری پدید شدند. سارا بانوئی عالی مقام و بردبار و در تمام سختیها با حضرت ابراهیم شریک بودند. همچنین نسبت به آن حضرت ایمان و اطاعت کامل داشته است. سارا در فضل و حکمت هم دارای مقامی شامخ بوده و حضرت عبدالبهاء میفرمایند که سارا همسر ابراهیم فخرِ رجال بودند.
…
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.