ادیان الهی
بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم. در این قسمت: از جمله تعالیم حضرت بهاءالله وحدت اساس ادیان است زیرا …
***
«… خداوند یگانه میفرماید، میان پیمبران جدایی ننهیم چون خواست همه یکی است و راز همگی یکسان، جدایی و برتری میان ایشان روا نه …»
«… این اصول و قوانین و راههای محکم متین از مَطلع واحد ظاهر و از مَشرقِ واحد مُشرق و این اختلافات نظر به مصالحِ وقت و زمان و قرون و اعصار بوده …»
وحدت اساس ادیان
از جمله تعالیم حضرت بهاءاللّه وحدت اساس ادیان است زیرا همهی ادیان اعّم از هندو، موسوی، زرتشتی، بودایی، مسیحی، اسلام یا بهائی منبعث از خدای یگانهاند. حضرت بهاءاللّه به ما میآموزند که همهی پیامبران حقایق معنوی و جاودانی واحدی را به پیروانِ خود تعلیم میدهند. ایشان مثلاً از پیروان خود میخواهند که هویّتی روحانی کسب نمایند، صادق و رحیم باشند. سنّت بر این بوده است که پیامبران همیشه اساسِ الهیِ ادیانِ پیش از خود را تأیید نمودهاند، لکن این مردمان بودهاند که هرگاه پیامبر جدیدی در عالم ظاهر میشده، فوراً به مخالفت با او برمیخاستهاند.
استمرار ادیان الهی شبیه حلقههای زنجیر به هم پیوسته است
هر یک از پیامبران علاوه بر حقایقِ معنوی و جاودانی که بدان اشارت رفت، تعالیم دیگری را نیز که متناسب با اوضاع و احوال و نیازمندیهای زمانِ ظهورشان است به مردمان آموزش میدهد. آموزههای پیامبران در حقیقت از دو بخش تشکیل میشود که عبارتند از بخشی جاودانی و بدون تغییر و بخشی دیگر که متغیّر و متناسب با زمان ظهور جدیداً ابلاغ میشوند. در آیین بهائی بخش اوّل مبادی روحانی و بخش دوّم مبادی اداری نامیده میشوند.
دو بخش جاودانی و متغیّر ادیان الهی:
1 – بخش جاودانی و تغییرناپذیر:
از جمله تعالیمی که از این آبشخور مایه میگیرند، عبارتند از ارزشهای اخلاقی و معنوی. ایننوع تعالیم مردمان را به صداقت، انصاف، عشق به همنوع و دوستداشتنِ خدایِ یگانه رهنمون میشوند. زمان در اینگونه تعالیم بیتأثیر است.
2 – بخش متغیّر و متناسب با زمان:
تعالیم مشمولِ این دسته شاملِ حدود و احکامی است که با زمانِ ابلاع متناسباند، یعنی در رابطهی مستقیم با زمان و مکانِ ظهورِ یک پیامبر به مردمان آموزش داده میشوند. از جملهی این تعالیم عبارتند از: نماز، روزه، احکام ازدواج یا طلاق، مجازاتِ انواعِ جرم و غیره. در ادیانِ الهی از جهتِ هرگونه تعالیم گاه تفاوتهای نسبتاً عمدهای مشاهده میشود. این احکام با درجهی رشد و میزانِ پیشرفتِ انسانها متناسباند و با ظهور هر پیامبرِ جدید تغییر مییابند.
از همین جهت است که ادیانِ مختلف دارای احکامِ اجتماعی متفاوتی هستند، مثل مقامِ زن یا نظاماتِ اجتماعی و از این قبیل. به بیانِ حضرت بهاءاللّه:
«… هرگاه که خداوندِ بیمانند پیمبری را بهسوی مردمان فرستاد، به گفتار و رفتاری که سزاوار آن روز بود نمودار شد …»
هر یک از ادیان الهی قوّهی محرّکه و فعّالهی جدیدی به مردمان میبخشد و ادامهی پیشرفت و تکامل نوع انسان را موجب میشود. تعالیم هر پیمبری همچون حضرت کریشنا، زرتشت، بودا، موسی، عیسی مسیح، حضرت محمّد و حضرت بهاءاللّه بر پایهی تعالیم پیامبرانِ پیشین بنا میشوند و انسان و فرهنگ او را گام به گام به پیش میبرند. در واقع مقصود از ظهور پیامبران و بنیانگذاریِ آیینی نوین این بیانِ حضرت بهاءاللّه در رابطه با انسان و علّتِ خلق اوست که میفرمایند: «… جمیع از برای اصلاح عالم خلق شدهاند …»
از آنجا که جامعهی انسانی مرتّباً رو به تکامل است، ظهور پیامبران نیز به طور مداوم استمرار مییابد. حضرت بهاءاللّه ادعای خاتمیّتی برای آیین خود ننموده است بلکه از جمله باورهای بنیادین بهائیان یکی هم این باور است که پس از حضرت بهاءاللّه در فواصلی معیّن و نسبتاً بلند پیامبرانِ دیگری ظهور خواهند نمود و به هدایت خلق خواهند پرداخت.
تجدید ادیان
هر یک از ادیان الهی در طول حیات خود به طور طبیعی متحمّل تغییراتی میشود. حضرت عبدالبهاء مراحل تغییر و تبدیل ادیان را که عبارت از پیدایش، طیّ سیر تکاملی و در نهایت افول و سقوط تدریجی است به فصول یک سال شمسی تشبیه میفرمایند. ادیان الهی نیز هر کدام دارای فصولی است و با ظهورِ هر دینِ جدید این فصول تجدید میشود.
بهار یا زمان شکوفایی
در این فصل، دین انسان و جامعهی انسانی را بارور میسازد و به او حیاتی تازه میبخشد.
تابستان یا زمان به ثمر رسیدن و بلوغ
در این فصل نور و حرارت دین به منتها درجهی شدّت خود میرسد.
پاییز یا زمان خزان دین
بادهای خزانی در این فصل شدیداً وزش مینمایند و اثمار دین را به تدریج نابود میسازند.
زمستان یا زمان سردی و یخبندان
در این فصل انجماد تسلّیناپذیری دین و تعالیم و آداب و مناسک آن را در بر میگیرد. از جمله نتایج این انجماد ایجاد شکاف و چند دستگی در دین و بالاخره ضعف و انحطاط اخلاقی و ارزشهای معنوی خواهد بود.