«دو تا آلو برقونی توی چشم» یا «زن خوبم برا خودش نعمتیهها!»
«یعنی میگی من متعصّبام؟!» … «… رگای گردنت شده مث خیار چنبر، چشات شده دو تا آلو برقونی، صدات رو ول کردی صد رحمت به علی آقا وانتی، چکشی میکوبی رو ترمز صد رحمت به اتوبوسای شرکت واحد … نظر خودت چیه؟»