قسمت ۶
مرور مقالۀ «سه راهِ زنان برای پس گرفتن خواهری»، نوشتۀ کیتی رومن و «آیا مایلید مجسمهای فولادی برای صلح طراحی کنید»، نوشتۀ گَری کولز.
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید. امروز هم دو مقاله دیگر از وبسایت BahaiTeachings.org را با شما مرور میکنیم. مقالۀ اول برنامه امروز:
فرزاد: «سه راهِ زنان برای پس گرفتن خواهری»، نوشتۀ کیتی رومن.
پریسا: و عنوان مقالۀ دوم امروز که آن را گَری کولز نوشته «آیا مایلید مجسمهای فولادی برای صلح طراحی کنید» است.
فرزاد: خب، پریسا! موضوع مقالهی اول امروز چیه؟
پریسا: مقالهی اول امروز دربارهی راههایی است برای زنان تا حس خواهری را بین خودشان و در روابطشان تقویت کنند.
فرزاد: تا شروع نکردهایم بد نیست باز هم بگوییم که نویسندهی این مقاله کیتی رومن است که قبلا هم مقالههایی ازش معرفی کردیم. کیتی مربی بازنشسته، و نویسنده است که در الکگِرو (Elk Grove) کالیفرنیا زندگی میکند و در همانجا به عنوان مسئول روابط عمومی جامعه بهائی مشغول به خدمت است.
پریسا: کیتی در اول مقالش میگه اگر به شواهد تاریخی نگاه کنیم، شواهد زیادی هست که زنان همیشه و در طول تاریخ در رابطه عمیق خواهرانهای کنار هم زندگی کردن.
فرزاد: بین زنان نکات مشترک زیادی هست. زنان همیشه در رشد و پرورش بچهها تلاش کردن و هسته مرکزی خانوادههاشون بودن. در کنار همه این وظایف، خیلیهاشون شاغل هم بودن و وقتی مردان به جنگ میرفتن، وظایف اونها رو هم به عهده میگرفتن. اگر چه کتابهای تاریخی کمتر از دستاوردهای زنان نوشتن، اما زنان همچنان در همه عرصهها فعال بودن و موفق.
پریسا: ظاهرا از دید کیتی رومن، این رابطه عمیق خواهرانه بین زنان کمرنگتر شده و میگه در حال حاضر نکته مهم اینه که ما اونچه رو که به عنوان میراث داشتیم دوباره به دست بیاریم.
فرزاد: خوب بریم سر سه راهی که کیتی پیش روی زنان میذاره. اولیش چیه؟
پریسا: او در نکته اول از زنان میخواد که به جای اینکه از هم بدشون بیاد بهتره با هم همکاری کنن. اون میگه ما باید به خاطر داشته باشیم که ما خواهریم و دشمن و رقیب همدیگه نیستیم.
فرزاد: شاید دلیلش شرایط جامعه امروزه که زنان رو بر علیه هم تشویق میکنه.
پریسا: کیتی هم همین رو میگه. به نظر اون وقتی تعداد کارهای مدیریتی سطح بالا برای زنان محدوده، اون خانمهایی که در سطح بالا هستن به جای این که به اون زنهایی که زیر دستشون کار میکنن کمک کنن تا اونها هم پیشرفت کنن برعکس سعی میکنن اونها رو سرکوب کنن.
فرزاد: اسم جالبی هم برای این خصیصه اخلاقی در محل کار هست. آها اگر اشتباه نکنم بهش میگن سندرم زنبور ملکه.
پریسا: دقیقا. کیتی میگه در حقیقت زنهایی که در سطوح بالای شغلی هستن اینطور یعنی مثل زنبور ملکه عمل میکنن برای اینکه جلوی رقبای کاری از جنس مخالف، خصوصیاتی مردانه از خودشون نشون داده باشن. اونا در حقیقت با فاصله گرفتن از زنهای دیگه سعی میکنن خودشون رو در محیط شغلیشون کار آمد نشون بدن و اینطوری مرتبه و شغلشون رو حفظ کنن.
فرزاد: پس کیتی از زنان میخواد که مراقب هم باشن و به همدیگه پر و بال بدن تا همه با هم بتونن پیشرفت کنن.
پریسا: بله، اون میگه احساس خواهری یک هدیه با ارزشه که ما باید حفظش کنیم: هم برای خودمون، هم برای نسلهای آینده.
فرزاد: ای کاش مردها هم احساس برادرانه بین خودشون رو تقویت میکردن. حتما تو کتابای تاریخی چیزی در این مورد هم نوشته شده.
پریسا: در مورد این موضوع دیگه باید یک مرد دست به کار بشه. ما خانمها گرفتار مشکلات خودمون هستیم.
فرزاد: خوب از شوخی بگذریم. مورد دوم چیه؟
پریسا: مورد دوم اینه. از اون حصار فکریای که جامعه براتون درست کرده، بیرون بیایید و در عمل و فکر متفاوت باشید.
فرزاد: یعنی؟
…