اشکان در مسیر برگشت به خانه از رستوران، تصمیم میگیرد به مناسبت دویستمین سال میلاد حضرت بهاءالله، از مدیریّت و دیگر پرسنل رستوران دعوت کند تا به منزلش بیایند و در جشن کوچکی که قصد دارد به این مناسبت برگزار کند، شرکت کنند.