اصول اعتقادی آئین بهائی: جاودانگی حیات انسانی
در سدههای پیش از ظهور حضرت بهاءالله برخی از اندیشمندان در اصالت جهان مادّی و گروهی در اصالت ذهن انسانی تردید نموده با یکدیگر مشاجره و مجادله داشتند. تنی چند نیز فریاد میزدند که دست از اختلاف بردارید زیرا نه مادّه اصالت دارد و نه ذهن. فلسفه خود را در میان ویرانههائی دید که به دست خود آفریده بود. خرافات در فلسفه و الهیّات بیداد مینمود. فضای بحثهای فلسفی بیثمر چون دریای تاریکی بود که نه کرانهای داشت و نه روشنی در آن پدیدار بود. پس از ظهور حضرت بهاءالله فلسفه و الهیّات نیز راه دیگر گرفت. نخستین توصیّۀ حضرت بهاءالله به اندیشمندان جهان این بود که از اشتغال به مباحثی که از حرف آغاز میشود و به حرف پایان میگیرد اجتناب نمایند. سراب بیوجود و ثبات را از آب حیات تشخیص دهند و اشتغال به معارف و مباحثی یابند که نفع فردی و اجتماعی انسان در آن مسلّم است. حضرت بهاءالله به تجلیل از اندیشمندانی مبادرت فرمودند که هدفشان خدمت به عالم بشری، تسهیل وصول به فضائل و کمالات روحانی و تکامل جامعۀ انسانی است. حضرت بهاءالله با آن که علم را از وسائل وصول به سعادت حقیقی محسوب نمودند به دانشمندان جهان توصیّه فرمودند که در اتّخاذ فلسفۀ مبنای پژوهشهای علمی خویش از هر گونه سوگیری و تعصّب احتراز نمایند.
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.