پیام بیت العدل اعظم، مورّخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ – بخش ۳
بهائیان بر این باور نیستند که تقلیب و تحوّلات مورد نظر تنها از طریق مساعی آنان صورت خواهد گرفت و همچنین به دنبال ایجاد نهضتی نیستند که بینش خود را نسبت به آینده بر اجتماع تحمیل نماید. هر ملّت و هر گروه و در حقیقت هر فرد، به فراخور توان و استعداد خود به ایجاد تمدّنی جهانی که نوع بشر قطعاً به سوی آن پیش میرود کمک خواهد کرد. اتّحاد و یگانگی به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء در عرصههای مختلف حیات بشری متدرّجاً حاصل خواهد شد از جمله “وحدت سیاست”، “وحدت آراء در امور عظیمه”، “وحدت نژاد”، و “وحدت وطن”. با تحقّق این امور، ساختارهای لازم در دنیایی برخوردار از اتّحاد سیاسی که تنوّع کامل فرهنگها را ارج مینهد و شرایط ظهور و بروز حرمت و شرافت انسانی را فراهم میسازد، به مرور شکل خواهد گرفت.
… روح انسانی عاری از جنسیّت، نژاد، قومیّت و طبقه میباشد و این حقیقتی است که هر نوع تعصّب را غیر قابل قبول مینماید مخصوصاً تعصّب نسبت به زنان که آنان را از پرورش استعدادهای ذاتی خود و از اشتغال پا به پای مردان در میادین گوناگون باز میدارد؛ ریشۀ اصلی تعصّب جهل است که به کمک فرایندهای آموزشی میتواند بر طرف گردد، فرایندهایی که دانش را در اختیار تمامی نوع بشر قرار میدهد و آن را کالایی منحصر به اقلّیّتی مرفّه نمیداند؛ علم و دین دو نظام مکمّل دانش و عملاند که انسان از طریق آنها دنیای اطراف خود را درک میکند و به وسیلۀ آنها تمدّن را به پیش میبرد؛ دین بدون علم به سرعت به سطح خرافات و تعصّبات تنزّل مییابد و علم بدون دین به ابزاری برای مادّیگرایی خشک تبدیل میگردد؛ مادام که مصرفگرایی به منزلۀ افیونِ روحِ انسان عمل مینماید دسترسی به رفاه واقعی که ثمرۀ انسجامی پویا بین نیازهای مادّی و معنوی زندگی است روز به روز دشوارتر خواهد شد؛ عدالت که یکی از قوای روح انسان است فرد را قادر به تشخیص حقیقت از دروغ میسازد و جستجوی واقعیّت را هدایت میکند، جستجویی که برای رهایی از عقاید خرافی و سنّتهای پوسیدهای که راه یگانگی را مسدود میسازند ضروری است ؛ عدالت وقتی که به نحوی صحیح در مسائل اجتماعی اِعمال گردد مهمترین وسیله برای ایجاد وحدت و یگانگی است.
برای دسترسی به متن کامل پیام 12 اسفند 1391 اینجا کلیک کنید.