بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم.
در این قسمت: در آثار بهائی، اموری از قبیل کفّ نفس، انزوا، ریاضت، شکسته نفسی و احساس حقارت، شدیدا منع.
***
سرور و نشاط
این بیان حضرت عبدالبهاء ما را به اهمّیت سرور و نشاط در زندگی متذکّر میدارد:
« همیشه مایهی سرور قلوب گردید زیرا بهترین انسان کسی است که قلوب را به دست آرد و خاطری نیازارد و بدترین نفوس نفسی است که قلوب را مکدّر نماید و سبب حزن مردمان شود. همیشه بکوشید که نفوس را مسرور نمایید و قلوب را شادمان کنید …»
در آثار بهائی اموری از قبیل کفِّ نفس، انزوا، ریاضت، شکستهنفسی و احساس حقارت شدیداً منع شده است. در مقابل روی زندگی پرنشاط، تفریح و لذّت بردن از زیباییهای حیات در حدِّ اعتدال تأکید فراوان گردیده است.
حضرت عبدالبهاء در مکاتیب و خطابات خود مکرّر به سرور و نشاط در زندگی اشاره نموده و لزوم خوشنودی و خوشبختی را تأکید فرمودهاند. مثلاً این جمله را بارها تکرار مینمودند که « آرزوی من این است که شما را خوشبخت بینم، خندان بینم، چهرهتان را نورانی و پُر از نشاط مشاهده کنم تا دیگران نیز به سببِ شما خوشنود و خوشبخت گردند.»
تواضع و فروتنی
تواضع از دیدگاه بهائیان از جمله شرایط عمده برای کسب کمالات به شمار میرود. انسان مظهر ظهور و محلِّ تجّلی صفات و کمالات الهی است و برای شکوفایی آن کمالات نیازمند کمک از جانب ایزد متعال است. این است که جمیع ادیان پیروان خود را به خضوع و خشوع در پیشگاه الهی تعلیم میدهند. حسِّ غرور و تکبّر مانع از درک مقصد خداوند از خلق انسان و فهم معانی مودعه در آثار مقدّسه میگردد.
تواضع بدان معنی است که انسان خود را برتر از دیگران نداند و بر دیگری فخر نفروشد بلکه جهانبین باشد، نه خودبین و در برخورد با همنوعان بلندنظری را پیشهی خود سازد و به تجارب و نظرگاههای دیگران احترام گذارد و در صورت امکان آن نظرگاهها را پذیرا شود. از هر کس میتوان در زندگی چیزی فرا گرفت و از آن برای رشد و تکامل درون بهره گرفت. شخص متواضع میتواند آسانتر بر نقاط ضعف خود فایق آید و از عیبجویی و خردهگیری و محکوم نمودن دیگران احتراز کند و بالاخره تواضع انسان را از این پندار که تنها او میزان سنجش همه چیز است محفوظ میدارد.
« امروز روزی است که بحر رحمت ظاهر است و آفتاب عنایت مُشرق و سحاب جود مرتفع. باید نفوس پژمرده را به نسائم محبّت و مودّت و میاه مرحمت تازه و خرّم نمود. احبّای الهی در هر مجمع و محفلی که جمع شوند باید به قسمی خضوع و خشوع از هر یک در تسبیح و تقدیس الهی ظاهر شود که ذرّاتِ تُرابِ آن محلّ شهادت دهند به خلوص آن جمع، و جذبهی بیانات روحانیّه آن انفُسِ زکیّه ذراتِّ آن تراب را اخذ نماید نه آنکه تراب به لسان حال ذکر نماید، اَنا افضلُ مِنکُم، چه که در حَملِ مشقّاتِ فلّاحین صابرم و به کلِّ ذی روح اعطای فیض فیّاض، که در من ودیعه گذارده شده، نموده و مینمایم. مع همهی این مقاماتِ عالیه و ظهوراتِ لاتُحصی که جمیع مایحتاج وجود از من ظاهر است به احدی فخر ننموده و نمینمایم و به کمال خضوع در زیر قدمِ کلّ ساکنم …» حضرت بهاءاللّه