ترانه مهمان قلبم با اجرای کتی اوقلی.
***
میان کلبه قلبم، کسی آمد به مهمانی
دلم لبریز شد از عشق و نور پاک یزدانی
تو ای مولای من خورشید تابانی
حبیبان را دهی گرما تو از انوار روحانی
احبا را چون جان مانی، تو از از درگاه سبحانی
دهی آب حیات هر دم، از آن دریای ربانی
شدم شیدا و جز راحت نمیپویم
که ما را با تو باشد رحله میثاق و پیمانی
تو خورشید درخشانی، تو جانی و تو جانانی
توانی با نگاه خود، تو کوهی را بلرزانی
تویی سرکار آقایم، تویی آن مرکز میثاق
تویی مولیالوری ما، سرآمد بین اقرانی
چنان در حلقه عشقت، شدم در بند و زندانی
که از عشق لقای تو، زنم بر خاک پیشانی
تو آیاتی ز احسانی، که دادی با خلوص دل
تمام عمر و هستی را، پی بنیان انسانی
به راه عهد و میثاقت، فتادم با دل و جانم
ندارم ترس از عالم، که ما را خود نگهبانی
تو خورشید درخشانی، تو جانی و تو جانانی
توانی با نگاه خود، تو کوهی را بلرزانی