بعد از مریم یکی از دوستای ندا اومد. برنامهاش محشر بود. یه لباس مخصوص پوشیده بود و اشعار فردوسی رو در مورد مراسم سده نقالی میکرد. عالی بود. همه بلند شده بودند و هی براش کف میزدن.
بعد ندا یه صحبت کوتاهی کرد درباره این که چطور مراسمی مثل سده میتونه به شادی و محبت بین آدما و خونوادهها کمک کنه.