
تو شهری که زندگی میکردم بین سیاهها و سفیدها کاملاً خطکشی بود … بچهها تو وان حموم میخوابیدن که اگه شلیک بشه داخل وان امن بمونن … خواب یه دختر کوچولویی رو دیدم که میگفت وقتی به عشق احتیاج داری بگو طاهره آمور … دوستم کشته شده بود، کیف پولم رو دزدیده بودن، چشمام خیس اشک بود و زیر لب تکرار میکردم طاهره آمور … انگار اون شعله بود و من پروانه … گفت میدونم دروغ نمیگی … اسم کامل من طاهره آمور هست … نگام به ساعت افتاد، دقیقا همون روز و ساعتی بود که خواب دیده بودم … این هفته کلوین در مثل نسیم.
قسمت های دیگر این برنامه
