قهرمان نوزدهم، رویاپردازی از قاهره: همیشه آرزو داشتم برم دانشگاه، ولی بلافاصله بعد از تموم شدن دبیرستان ازدواج کردم و خیلی زود بچهدار شدیم.
قهرمان بیستم، زنی که روحش را پس گرفت: پدرم خیلی روی مامان حساس بود. از روابط مامان با همکاراش خوشش نمیاومد. ولی به جای حل مشکل یا حتی ترک کردنش، تصمیم گرفت بدبختش کنه.
قهرمان بیست و یکم، گوشسپارندگانی از غنا: چند سال پیش زندگی زناشویی من داشت از هم میپاشید. خیلی افسرده شده بودم. میخواستم شوهرم رو ترک کنم، ولی…
قسمتهای دیگر این برنامه