مرور مقالۀ «چرا باید استعدادهای هنری خودمان را بپرورانیم؟» نوشتۀ جین تاث و گزارش «چطور موسیقی روحانی خلق کنیم؟» به قلم رها لوئیس.
***
پریسا: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، و به اتفاق فرزاد، با شما هستیم.
فرزاد: دوستان، من هم به شما سلام میکنم. امروز هم با دو مقاله دیگه در خدمت شما هستیم. این مقالهها رو پریسا انتخاب کرده.
پریسا: مقالههای امروز درباره هنره. عنوان مقاله اول که آن را جین تاث نوشته هست: «چرا باید استعدادهای هنری خودمان را بپرورانیم؟»
فرزاد: و عنوان مقاله دوم که در واقع گزارشی یه به قلم رها لوئیس اینه: «چطور موسیقی روحانی خلق کنیم؟»
پریسا: با ما همراه باشید.
فرزاد: جِین تاث که نویسنده مقاله اول امروز ماست بازیگر و نویسنده است و در شهر ایلوی زندگی میکند. جین در ستونی با نام «ایمان و عمل» که در روزنامه ایلوی انترپریز دارد هر هفته مطلب مینویسد.
فرزاد: پریسا، بذار قبل از اینکه مقاله رو شروع کنیم ازت بپرسم چرا این مقاله رو انتخاب کردی؟
پریسا: خود عنوان مقاله منو جذب کرد. فکر میکنم اینکه چرا باید استعدادهای هنریمان رو بپرورونیم سوال خیلیها باشه.
فرزاد: پس شاید تجربهی شخصی جین تاث حتی یک جور جواب برای کسانی باشه که میپرسند هنر به چه درد میخوره.
پریسا: همینطوره. بریم به سراغ خود مقاله. تاث اول از این میگه که سالها بهشدت احساس نیاز میکرده خلاقیتش را یک جوری و یک جایی بروز بده. کارهای مختلفی رو هم امتحان کرده. از خیاطی، بافتنی، قلابدوزی، و هنرهای دستی بگیر تا بازیگری.
فرزاد: چطور بازیگری راضیش نکرده؟
پریسا: خودش میگه: «قبول اینکه دارم کار خلاقانهای میکنم برایم سخت بود چون بازیگری هنری تفسیری است.»
فرزاد: ظاهرا اصل داستان وقتی شروع میشه که جین به شعر علاقمند میشه.
پریسا: درسته. ماجرا را این طور تعریف میکنه: «بعدتر علاقمند به شعر شدم و سعی کردم در همه سخنرانیهایم شعرخوانی هم بکنم. خیلیها میگفتند تا قبل از اینکه شعر خواندن من رو ببینند از شعر خوششان نمیآمده. با وجود این، این کار هم به نظرم صرفا تفسیری میآمد و همینطور تشنه خلاقیت بودم. خیلی از دوستانم تشویقم میکردند خودم شعر بگویم. اما جواب من همیشه این بود: «نمیتوانم. من استعدادش رو ندارم.»
فرزاد: اما خواندن آثار بهائی باعث میشه نظرش عوض بشه؛ درسته؟
پریسا: بله. جین در ادامهی مقالهاش میگه: «همان وقتها، داشتم آثار بهائی درباره هنر را میخواندم و برداشتهایم را در گروههای مطالعهای که داشتیم برای بقیه میگفتم. به آنها میگفتم به نظرم بر اساس آموزههای بهائی همه ما ذاتا خلاقیم. یک وقت به خودم آمدم و دیدم تبدیل شدهام به عالِمِ بیعمل: به حرفهایی که میزنم خودم عمل کنم. بنابراین، شروع کردم به شعر گفتن. مطمئن نبودم که شعرهایم خوبند یا نه، و دوست نداشتم آنها را به کسی نشان بدهم تا اینکه شعری درباره بمبگذاری در ساختمان دولتی مُراه در اکلوهما نوشتم. اوائل جایی آن را نمیخواندم اما بالاخره بر ترسم غلبه کردم و جرات کردم شعرم را بلند در جمعی بخوانم. مهمانی که قبلا ندیده بودمش جلو آمد و ازم تشکر کرد و خواست نسخهای از شعر را امضا کنم و بهش بدهم. این اتفاق به من اعتماد به نفس داد تا به شعر گفتن ادامه بدهم و گهگاهی در جمعها آنها را بخوانم.
فرزاد: برداشت جین تاث از آثار بهائی چی بود که باعث چنین تغییری درش بوجود بیاد؟
پریسا: اون از خوندن آثار بهائی به این نتیجه میرسه که در آیین بهائی، هر انسانی وظیفه دارد استعدادش رو پرورش بدهد. اگر بپرسید چرا، نظر شخصی جین اینه: «صرف نوشتن مرا قویتر میکند، کاملتر میکند. این تأثیر مثبتی نه تنها در نگاه من به خودم بلکه در نگاه دیگران به من دارد. فضایی میسازد برای تعامل سالمتر با خانوادهام، دوستانم، و آدمهای جدیدی که ملاقات میکنم. نوشتن، چه شعر باشد، خاطره باشد، یا مقاله، برای من تبدیل شده به فرآیندی برای تأمل.
فرزاد: به نظرم این نتیجه که انسان با پرورش استعدادهاش کاملتر و قویتر میشود، میتونه درباره هر جور استعدادی صادق باشه، و نه فقط در مورد استعدادهای هنری. تو این طور فکر نمیکنی؟
پریسا: چرا. باهات موافقم.
فرزاد: خیلی ممنون که موافقی. خوب. بریم سراغ مقاله بعدی امروز با عنوان «چطور موسیقی روحانی خلق کنیم؟». این مقاله رو رها لوئیس نوشته. رها لوئیس سردبیر connecwithlife.com و مسئول روابط عمومی شرکت One Planet Ops است. او که قبلا وکالت میکرده، برای نشریات متعددی از جمله لسآنجلس تایمز، مجله People، و InStyle مطلب نوشته است.
…