نگاهی به دو مقالۀ «نگاهی تازه به مسئله خاتمیت» و «خدا و پیامبران» نوشتۀ دَن گِبهارت.
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید.
فرزاد: این هفته با یک مجموعه مقالهی دیگه با عنوان «خَاتَمَ النَّبِیِّینَ» در خدمت شما هستیم. این مقالهها را دَن گِبهارت نوشته که مدرس فلسفه و ادیان جهان در دانشگاه نوادا است.
پریسا: این هفته نگاهی میکنیم به دو مقالۀ اول این مجموعه، با عناوین «نگاهی تازه به مسئله خاتمیت» و «خدا و پیامبران».
فرزاد: دوستان، لطفا با برنامه امروز ما همراه باشید.
پریسا: دربارهی اهمیت نقش حضرت محمد به عنوان «آخرین پیامبر» در اسلامِ ارتدوکس نمیشود مبالغه کرد. جنبشهایی که در ظاهر از فرق سر تا نوک پا مسلماناند، مثل جنبش احمدی در پاکستان، به دلیل تعبیر جدیدشان از آخر بودن حضرت محمد برچسب «منحرف و کافر» میخورند.
فرزاد: ظاهرا دَن گِبهارت میگوید که در آثار بهائی هم بر «خَاتَمَ النَّبِیِّینَ» بودن حضرت محمد تأکید شده، درسته؟
پریسا: بله. اما نه به این اعتبار که معنای ارتدوکس آن، مبنی بر اینکه حضرت محمد آخرین حامل پیام الهی تا ابد خواهد بود، مورد تأکید قرار گرفته باشد.
فرزاد: پس در حقیقت تعبیر و تفسیر جدیدی از «خَاتَمَ النَّبِیِّینَ» عرضه شده.
پریسا: درسته. در واقع حضرت بهاءالله، بنیانگذار آیین بهائی، در آثار خودش استدلالی قرآنی را برای استمرار ظهور ادیان و پیامبران عرضه میکند. دَن گِبهارت در این مجموعه مقالاتی که تحت عنوان «خاتمیت» نوشته، در واقع، این استدلال قرآنی را شرح و توضیح میدهد. به نظر او، درک بهتر این استدلال کمک به فهم بهتر نه تنها قرآن بلکه خودِ جهانبینی بهائی هم میکند.
فرزاد: این استدلال قرآنی مبتنی بر کدام سوره و آیه است؟
پریسا: آیۀ چهل از سوره احزاب جایی است که خداوند حضرت محمد را «خَاتَمَ النَّبِیِّینَ» توصیف میکند. حضرت بهاءالله در همان روزی که مأموریت خود را به عنوان پیامبر خدا اعلام کرد، در اثری به نام لوح ایوب به بیان استدلالی مبتنی بر آیات همین سوره برای نشان دادن ضرورت استمرار ظهورات الهی میپردازد.
فرزاد: البته قبلا هم این آیه مربوط به خاتمیت، در آثار دیگری از حضرت بهاءالله مثل کتاب ایقان و جواهر الاسرار، تفسیر شده بود.
پریسا: درسته.
فرزاد: خب، بهتره بریم سراغ خود استدلال.
پریسا: حضرت بهاءالله اشاره میکند که گرچه قرآن در سوره احزاب حضرت محمد را «خَاتَمَ النَّبِیِّینَ» توصیف میکند، وعده دیدار خداوند یا لقاءالله را هم در چند آیه بعدتر میدهد. دَن گِبهارت میگوید حضرت بهاءالله با تحلیل مفهوم «لقاءالله» و نشان دادن تضاد آشکاری آن با آموزهی دیگر قرآن که خدا را فراجسمانی و فراذهنی میداند، به نتیجه ضرورت استمرار ظهور ادیان الهی میرسد.
فرزاد: خب، فکر میکنم این تضاد را باید کمی بیشتر دربارهاش توضیح بدهی.
پریسا: در مقابل وعده قرآنی لقاءالله، با دو گزینه روبروییم: یا اینکه پارادکس را بپذیریم: یعنی قبول کنیم که ذات الهی ورای حس و ادراک ماست و با وجود این در قیامت ما به نحوی خداوند را میبینیم. و یا اینکه بپذیریم وعده ملاقات با خدا اشاره به ملاقات با نماینده او در جهان دارد. دَن گِبهارت میگوید: «پذیرفتن گزینه اول یعنی اینکه ما با چشم سر، به نحوی، خدا را خواهیم دید. اقامهی دلیل علیه چنین دیدگاهی بسیار سخت است برای اینکه این دیدگاهی است جدای از عقل. درحالیکه قرآن از ما مستمرا دعوت به تأمل عقلانی میکند.»
فرزاد: پس گزینهای نمیماند جز گزینه دوم.
پریسا: درسته. دَن گِبهارت ادامه میدهد: «در گزینه دوم، پذیرفتن نماینده خدا—اسم او را هرچه که میخواهید بگذارید: پیامبر، مظهر ظهور، نبی، رسول، …—مستلزم تجدید وحی الهی است. بنابراین، معنای خَاتَمَ النَّبِیِّینَ هرچه باشد، نمیتواند به معنای این باشد که بعد از حضرت محمد پیامبر الهی دیگری ظهور نخواهد کرد.
فرزاد: پس معنای خَاتَمَ النَّبِیِّینَ چی میشود؟
پریسا: به نظر گِبهارت، بر اساس این استدلال، حضرت محمد خَاتَمِ انبیای پیش از خود و مبدأ پیامبران الهی دیگری است که بعد از او خواهند آمد.
…