مرور مقالههای «ابراز محبت دختر بچهای به پلیسها»، نوشته جین تات، و «۵ راه برای پیداکردن دوست از فرهنگهای متفاوت» به قلم زرین کالدول.
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با دومین برنامه از سری چهارم مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید. امروز هم دو مقاله دیگر از وبسایت BahaiTeachings را با شما مرور میکنیم. مقالۀ اول برنامه امروز:
فرزاد: «ابراز محبت دختربچهای به پلیسها»، نوشتۀ جین تات.
پریسا: و مقالۀ دوم امروز، «۵ راه برای پیداکردن دوست از فرهنگهای متفاوت» به قلم زرین کالدول.
فرزاد: دوستان، با برنامهی این هفتهی «آموزههای نو» همراه باشید.
پریسا: دوستان، عنوان مقاله اول امروز اینه: «ابراز محبت دختربچهای به پلیسها». این مقاله رو جین تات نوشته که قبلا هم چند مقالهاش را به شما معرفی کردهایم.
فرزاد: بد نیست یادآوری کنیم که جین تات نویسنده، و مربی کارگاههای آموزشی هست و در ایلوی آریزونا زندگی میکنه. او همچنین در روزنامه اینترپرایزِ ایلوی هم ستونی داره که هر هفته دربارهی دین و عمل مطلب مینویسه.
پریسا: جین تات مقالش رو با اشاره به این مطلب اشاره میکنه که این روزها به خصوص در آمریکا بین پلیس و شهروند رابطه خوبی نیست.
فرزاد: چرا؟
پریسا: به دلیل اشتباهاتی که بعضی از پلیسها در تشخیص مجرم اصلی در حین انجام وظیفه مرتکب شدهاند. وقتی تعداد این اشتباهها در منطقهای زیاد بشه، شهروندان اون منطقه اعتمادشون به پلیسها رو از دست میدن و همین باعث میشه بین مردم و پلیس که وظیفه حمایت و حفظ شهروندان رو داره شکاف پیدا بشه و روز به روز هم این شکاف عمیق تر بشه. این عدم اعتماد موقعی بیشتر میشه که مردم فکر میکنن پلیس خاطی اونطور که باید تنبیه نشده.
فرزاد: خب، حالا ماجرای این دختربچهای که میخواسته به پلیسها ابراز محبت کند، چیه؟ اول اسمش رو بگو.
پریسا: اسمش روزالین است.
فرزاد: انگیزه روزالین از این کار چی بوده؟
پریسا: او خیلی از خبر کشته شدن ۵ پلیس در درگیری دالاس ِ تگزاس متأثر میشه و تصمیم میگیره که درباره پلیسها و وظایفشون اطلاعاتش رو بیشتر کند. وقتی روزالین با وظایف پلیسها بیشتر آشنا میشه به پدر و مادرش میگه که میخواد به دور دنیا سفر کنه در هر کشوری یک پلیس رو در آغوش بگیره و از او به خاطر اینکه خودشون رو به خطر میاندازن تا شهروندان در امان باشن تشکر کنه.
فرزاد: چه آرزوی پرخرجی. حتما پدر و مادر روزالین سعی میکنن اون رو از تصمیمش منصرف کنن.
پریسا: همینطوره. مادرش بهش میگه که به جای سفر به دور دنیا میتونه براشون کارت تبریک بفرسته. اما پدر و مادر روزالین بهش قول میدن که با او به ۵۰ ایالت آمریکا سفر کنن تا بتونه در هر استان یک پلیس رو در آغوش بگیره.
فرزاد: حتما این کار با استقبال عمومی هم مواجه شده.
پریسا: بله. مثلا در منطقهای پلیسها با اسکورت موتورهای پلیس و هلیکوپتر به استقبال روزالین رفتن. پلیس به خبرنگارها گفته که همین کارهای کوچیک میتونن تاثیر بزرگی بذارن.
فرزاد: خبر جالبی بود. حالا میخوای بگی چرا فکر کردی که بهتره شنوندههای ما هم این خبر را بشنوند؟
پریسا: راستش فکر میکنم مقاله پیام مهمی داره. نه تنها به خاطر کاری که روزالین میکنه بلکه به خاطر نحوه برخورد والدینش با ایده روزالین. اونها میتونستن خیلی راحت حرفهای روزالین رو نادیده بگیرن و به قول ما حواسش رو احتمالا با چیز دیگهای پرت کنن.
فرزاد: ظاهرا خود روزالین هم بچهای نبوده که بشه به سادگی حواسش رو پرت کرد.
…