Program Picture

آموزه‌های نو - فصل ۴

قسمت ۱۹
۲۸ تیر ۱۳۹۷

مصاحبه با سیما مبینی درباره‌ی مقاله‌ی «مسلمان ها و یهودیان: با هم ازدواج کنید!»، بخش دوم.

فرزاد: دوستان عزیز برنامه‌ی آموزه‌های نو رو تقدیمتون می‌‌کنیم.
پریسا: امروز طبق قرار قسمت دوم مصاحبه با سیما مبینی رو براتون پخش می‌‌کنیم.
فرزاد: عنوان مقاله‌ی مورد بحث هست: «مسلمان‌ها و یهودیان: با هم ازدواج کنید!»
پریسا: دوستان با این قسمت از برنامه‌ی آموزه‌های نو همراه باشید. موضوع مورد بحث اهمیت نقش تعلیم و تربیت در ایجاد ارتباط با افرادی از پیشینه‌های متفاوته.
پریسا: دوستان اگر یادتون باشه هفته‌ی پیش راجع به اهمیت شناخت صحبت کردیم. اینکه به خودمون و دیگران فرصت شناخت بدیم و بر اساس ‌برچسب‌ها و کلیشه‌ها راجع به دیگران قضاوت نکنیم. گفتیم که این فرصت شناخت به ما فرصت می‌‌ده تا بتونیم فارغ از هر گونه پیش‌زمینه‌ی قبلی با افرادی از پیشینه‌های متفاوت ارتباط برقرار کنیم.
پریسا: همین‌طور که هفته‌ی قبل شنیدید، سیما در مقاله‌اش، «مسلمان‌ها و یهودیان: با هم ازدواج کنید!» قصد داره توجه خواننده رو به یک نمونه از هزاران نمونه اختلافی که در جامعه‌ی امروز وجود دارد، جلب کنه و نشان بده که خیلی از این اختلاف‌ها ناشی از برچسب‌هایی است که ما به همدیگر می‌زنیم.
فرزاد: برچسب‌ها و کلیشه‌هایی که خیلی هم با واقعیت انطباق ندارد و ما به‌جای اینکه فرصتی ایجاد کنیم تا همدیگر را بهتر بشناسیم، بر اساس همین برچسب‌ها و کلیشه‌ها درباره‌ی افراد قضاوت می‌کنیم.
پریسا: و از همین‌جاست که اول سوءتفاهم‌ها و بعد اختلافات و حتی جنگ‌ها پیش می‌آید.
‌فرزاد: در قسمت اول این مصاحبه، متوجه شدیم که ایجاد فرصت برای شناخت و تعلیم و تربیت دو نکته‌‌ی کلیدی برای فراتر رفتن از این کلیشه‌ها و برچسب‌ها و ایجاد رابطه‌ای مبتنی بر احترام متقابل است. رابطه‌ای درست شبیه آن چیزی که در ازدواج می‌بینیم حتی اگر طرفین از دین، نژاد، یا ملیت مختلفی باشند.
پریسا: درست است. در برنامه‌ی قبل، راجع به اهمیت شناختن همدیگر حرف زدیم و این هفته ادامه‌‌ی گفتگو را با صحبت راجع به اهمیت تعلیم و تربیت پی می‌گیریم.
فرزاد: خب دوستان، با هم صحبت‌های سیما رو درباره تعلیم و تربیت می شنویم.

پریسا:‌ خیلی جالب بود. یادم می‌‌یاد دبستانی که بودم بعد از تعطیلی مدرسه که مادرها می‌‌اومدن دونبالمون خیلی خوش می‌‌گذشت. دوستای هم مسیر خونمون مسلمون،‌ کلیمی و مسیحی بودن. تو محیط مدرسه که بودیم خیلی با هم گپ نمی‌‌زدیم و کاری به‌کار هم نداشتیم. اما به محض اینکه مدرسه تعطیل می‌‌شد و مادرها می‌‌اومدن دنبالمون جو عوض می‌‌شد. توی راه کلی می‌‌خندیدیم و سرگرم بودیم. تقریبا هنوز همگی با هم در ارتباطیم. حالا می‌‌فهمم که چقدر وجود مادرها در این ارتباط موثر بوده. چون بیرون از محیط مدرسه می‌‌دیدیم مادرهامون با هم دوست هستن، ‌ما هم وقتی در کنارشون بودیم احساس امنیت می‌‌کردیم و همون کار رو می‌‌کردیم. اما به محض اینکه می‌‌رفتیم تو مدرسه و جو عوض می‌‌شد ما هم امنیتمون رو از دست می‌‌دادیم و برای همین سعی می‌‌کردیم خیلی دور و بر هم نباشیم.
فرزاد: به نکته مهمی اشاره کردی. چطوره قسمتی رو که سیما در مورد ازدواجش و برخورد اطرافیانش می‌‌گه برای شنونده‌ها پخش کنیم؟! تقریبا مکمل همین خاطره‌ای است که برای شنونده ها گفتی.

پریسا: حتما.

پریسا: دوستان به برنامه‌ی آموزه‌های نو گوش می‌‌دین و قسمتی از مصاحبه‌ی ما با سیما مبینی رو شنیدین.
فرزاد:‌ خوب دیگه کم‌کم داره وقت برنامه تموم می‌‌شه و هنوز جمع‌بندی هم نکردیم.
پریسا: ‌پس اگر موافقی از زبان سیما بشنویم که این دو قضیه‌ی شناخت و تعلیم‌و‌تربیت چه ربطی با بحران امروز خاورمیانه داره.

پریسا: از این دید سیما خیلی خوشم اومد اونجایی که گفت: اگر جنگ و خونریزی می‌‌تونست مشکلی رو حل کنه تا حالا کرده بود. مطمئنم خیلی از ماها به این حرف اعتقاد داریم. حتی خیلی از اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها. اما نمی‌‌دونم چرا پای عمل که می‌‌رسه،‌ یادمون می‌‌ره و همون راهی رو می‌‌ریم که مدتها پیش باید ازش برمی‌‌گشتیم.
فرزاد: شاید بی‌ارتباط به مثالی که تو درباره‌ی تجربه‌ی دوره‌ی ابتداییت زدی نباشه. و اون اینه‌که خیلی وقت‌ها افراد احساس امنیت نمی‌‌کنن،‌ یا الگویی ندارن که ازش پیروی کنن یا از همه بدتر نگرانن که بقیه راجع بهشون چی فکر خواهند کرد.
پریسا: شاید!
فرزاد: ‌دوستان امیدوارم این برنامه رو پسندیده باشید و قسمت‌هایی از مصاحبه‌مون با سیما رو که براتون پخش کردیم به روشن‌تر شدن مطلب کمک کرده باشه.

 

news letter image

ثبت نام در خبرنامه