مرور مقالۀ «رقابت، روحانیت، و پیشرفت»، نوشتۀ جِلاینا پامر و مقاله «آیا رنجکشیدن میتواند منصفانه و متناسب باشد؟»، نوشته مارکو اُلیویرا.
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید. برای آن دسته از شنوندههایی که برای اولین بار برنامه ما رو میشنوند، خوبه این توضیح را بدیم که این برنامه هر بار دو مقاله از وبسایت BahaiTeachings.org را معرفی میکند. مقالۀ اول برنامه امروز:
فرزاد: «رقابت، روحانیت، و پیشرفت»، نوشتۀ جِلاینا پامر. و مقالۀ دوم:
پریسا: «آیا رنجکشیدن میتواند منصفانه و متناسب باشد؟»، نوشته مارکو اُلیویرا.
فرزاد: دوستان، لطفا با برنامه امروز ما همراه باشید.
پریسا: جِلاینا پامر نویسندۀ مقالۀ «رقابت، روحانیت، و پیشرفت»، طراح مواد آموزشی با تأکید بر تدریس جامع و راهبردهای یادگیری است. او برای 8 سال در روزنامهها قلم میزده و کتابی از مقالههای شخصیاش در دست انتشار دارد. خب، بذار قبل از اینکه سراغ مقاله بریم، سؤالی ازت بکنم.
فرزاد: بفرما!
پریسا: به نظر تو آیا بدون رقابت با بقیه میشه پیشرفت کرد؟
فرزاد: خب، هم بله، هم نه. گفته شده که در بعضی جاها رقابت از ملزوماته، مثلا اقتصاد سرمایهداری: رقابت بین تولیدکنندهها باعث بهتر شدن کیفیت کالاها میشه. مگه پامر چه جوابی به این سؤال میده؟
پریسا: پامر هم جوابی شبیه به تو میده اما روی «نه» تأکید بیشتری داره.
فرزاد: باید برای من و شنوندهها کمی بیشتر توضیح بدهی.
پریسا: بذار با ماجرایی که خودش تعریف میکنه شروع کنم. اینجوری شاید منظورش روشنتر بشه. پامر یک روز صبح به دوستش میگه وزنههایی را که در باشگاه ورزشی بلند میکنم سنگینتر کردهام. دوستش در جواب میگه: «تو خیلی آدم رقابتجویی هستی.»
فرزاد: لابد همین باعث میشه درباره رقابت فکر کنه؟
پریسا: دقیقا. خودش میگه: بر اساس تعریف متعارفِ کلمۀ «رقابتی»، فکر نمیکنم من چنین آدمی باشم. من اهمیتی نمیدهم که از بقیه بهتر یا بدترم. بلکه دنبال اینم که هر روز بهتر از دیروز شوم. وقتی که برای باشگاه یا هرچیز دیگری هدفی تعیین میکنم، تنها یک رقیب دارم: خودم. متوجهم که رقابت اساس اکثر مسابقات ورزشی و فعالیتهای انسانی است. به علاوه، میدانم که اندازه گرفتن پیشرفت در مقایسه با عملکرد دیگران میتواند انگیزه بدهد. اما تلاش برای «شکست دادن» آنها روشی نیست که مغز من کار میکند.
فرزاد: اما رقابت چیزی نیست که آیین بهائی آن را منع کنه، درسته؟
پریسا: پامر معتقده که آیین بهائی رقابت را منع نمیکند، چه در ورزش باشد، چه در کار و ابتکار. با وجود این، اون به عنوان یک بهائی معقتده که در دنیای پیچیده امروز، بخشهای دیگهای از تعالیم بهائی هم هست که میتواند به این موضوع مرتبط باشد، مثل این قسمت از یکی از نامههای حضرت عبدالبهاء، فرزند حضرت بهاءالله، بنیانگذار آیین بهائی:
ای احبّای الهی الیوم یوم اتّحاد است و روز روز یگانگی در عالم ایجاد انّ اللّه یحبّ الّذین یجاهدون فی سبیله صفّاً کانّهم بنیان مرصوص ملاحظه فرمائید که صفّاً میفرماید یعنی جمیع مرتبط و متّصل به هم و ظهیر یکدیگر مجاهده در این آیه مبارکه در این کور اعظم به سیف و سنان و رماح و سهام نبوده بلکه به نوایای صادقه و مقاصد صالحه و نصائح نافعه و اخلاق رحمانیّه و افعال مرضیّه و صفات ربّانیّه و تربیت عمومیّه و هدایت نفوس انسانیّه و نشر نفحات روحانیّه و بیان براهین الهیّه و اقامه حجج قاطعه صمدانیّه و اعمال خیریّه بوده و هست (مکاتیب ج1، صص 250-251)
فرزاد: برداشت پامر از این قسمت از تعالیم بهائی چیه؟
پریسا: اون برداشتش را در قالب این کلمهها بیان میکند: «به جای تلاش برای برنده شدن، میخواهم همه را تشویق به بازی کنم. در این متن، «بازی» میتواند هر آنچه باشد که میخواهیم انجامش دهیم. با احترام گذاشتن به ارزش، شأن، و کرامت انسانها میتوانیم خلاقیت را آزاد و استعدادهای عالی را محقق کنیم. میتوانیم محیطی حمایتگرانهتر را تجربه کنیم، زیرا در جهانی به شدت رقابتی تنها بااستعدادترینها تشویق میشوند. از طریق تشویق، میتوانیم به هرکسی با هر سطحی از مهارت کمک کنیم خود را برای کار و خدمت بسازند.
…