قسمت ۱۲
مرور مقالههای «اضطراب: بحران جدید سلامتی» نوشتهی لیلا هارپر، و «کلاسهای کودکان و ۳ درس برای بزرگسالان» نوشتهی پیتر لیون.
…
پریسا: این هفته هم با دو مقالهی دیگه از وبسایت بهائیتیچینگز در خدمتتون هستیم.
فرزاد: مقالهی اول با عنوان: «اضطراب: بحران جدید سلامتی» نوشتهی لیلا هارپر.
پریسا: و مقالهی دوم با عنوان «کلاسهای کودکان و ۳ درس برای بزرگسالان» که اون رو پیتر لیون نوشته.
فرزاد: دوستان، لطفا ما را با برنامهی امروز «آموزههای نو» همراهی کنید.
فرزاد: دوستان، همانطور که اول برنامه اشاره کردیم، مقالهی اول امروز دربارهی اضطراب و تبدیل شدنش به یک بحران در دنیای امروزه. اما قبل از هر چیز اجازه بدین، نویسندهی مقاله، یعنی خانم لیلا هارپر رو بهتون معرفی کنیم.
پریسا: لیلا مربی بدنسازیه اما در کلاسها و برنامههایش فقط به سلامت جسمی افراد اهمیت نمیدهد بلکه اونها رو تشویق به پرورش افکار مثبت برای روح و ذهنشون هم میکند.
فرزاد: خب، چی شد از میان اینهمه موضوع، رفتی سراغ بدنسازی؟
پریسا: خوب راستش رو بخوای در برخورد با مردم یه چیزی خیلی توجهم رو به خودش جلب کرده. و خوشحال شدم که دیدم بالاخره یکی دیگه هم به این موضوع توجه کرده و فکر کرده انقدر مهمه که باید دربارهاش مقاله بنویسه.
فرزاد: بسیار خوب. مقالهی لیلا را فعلا میگذاریم کنار تا اول شما بفرمایید موضوعی که توجه شما را جلب کرده چی بوده.
پریسا: دیدی از اول صبح، صبح علیالطلوع، از اکثر کسانی که احوالشون رو میپرسی میگن خستهام!
فرزاد: بله. «خستهام و باید چای بخورم، قهوه بخورم تا بیدار شوم!»
پریسا: دقیقا. پس تو هم متوجه عجیب بودنش شدهای!
فرزاد: من که اوایل فکر میکردم اینها همش بهانه است برای از زیر کار در رفتن و نوشیدن چای و قهوه. چای و قهوه نه گرانه و نه ممنوع که اینقدر زمینهچینی بخواد!
پریسا: و نکتهی بعدی اینه که وقتی دور و برت همش اینجور آدمها رو میبینی، کمکم روی تو هم تاثیر میذاره.
فرزاد: یعنی من هم احساس خستگی میکنم یا هوس چای و قهوه؟
پریسا: منظورم اولی بود.
فرزاد: البته نمیشود از حق گذشت که بیشتر این آدمها هزار جور گرفتاری دارند و واقعا وقتی برای خودشان که خوبه، برای استراحت کافی هم ندارند. به همین خاطر دائم هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی خستهاند. خب، حالا ارتباط این مشاهدهتان را با مقالهی در دستِ بررسی بفرمایید.
پریسا: لیلا هم تو مقالهاش به همین نکتهی آخری که گفتی اشاره میکنه: این روزها اینقدر همهی ما به خاطر فشارهای مختلفی که رومون هست دچار اضطرابیم که فرصت نداریم یک لحظه به خودمون و سلامتیمون فکر کنیم و برای اون هم وقت بذاریم.
فرزاد: درسته. توی این دوره و زمانه، دیگه دارد جواب حالت چطوره و اوضاع چطوره این میشه: سرم شلوغه. خیلی گرفتارم. وقت سر خاراندن ندارم.
پریسا: و اونهایی که که وقت برای خودشون میذارن و کارهایی که دوست دارن انجام میدن، آدمهای عجیب و غریبی به نظر میآیند.
فرزاد: این اضطراب و نگرانی عوارض جسمی هم دارد، درست است؟
پریسا: بله. لیلا هارپر به چند تا از این جور عوارض اشاره میکند. وقتی سرمون خیلی شلوغه و به قول معروف وقت سر خاراندن هم نداریم انگار نه تنها با دیگران بلکه با خودمون هم به صورت بامعنایی وقت صرف نمیکنیم. بعد یه روز به خودمون میایم و از خودمون میپرسیم، این موهای سفید کی در اومدن؟ چرا زمان اینقدر زود میگذره؟ چرا موهام اینقدر میریزه؟ چرا یکدفعه اینقدر چاق یا لاغر شدهام؟
فرزاد: خب، برسیم به راه حل. چه باید کرد؟
پریسا: راه حل لیلا همان چیزی است که بارها و بارها تو مقالههای قبلی هم بهشون اشاره شده و ما اگر تا ابد هم برامون هر روز تکرار بشه کافی نیست.
فرزاد: یعنی رعایت اعتدال.
پریسا: دقیقا. اینکه در همهی امور چه کار، چه تفریح و استراحت اعتدال رو رعایت کنیم.
فرزاد: و نکتهی آخری که خیلی هم مهمه تأثیر این بحران جدید سلامتی، یعنی اضطراب، روی اطرافیان است.
…