قسمت ۹
مرور مقالهی «چگونه میتوان قلب شکسته را بند زد» به قلم وَن گیلمر.
***
پریسا:
دوست میباید داشت
با نگاهی که در آن شوق بر آرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را
بفشاریم به مهر
جام دلهامان را
مالامال از یاری ، غمخواری
بسپاریم بههم
بسراییم به آواز بلند
شادی روح تو
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همهوقت از اثر صحبت دوست
تازه ، عطر افشان
گلباران باد
فرزاد: دوستان عزیز، با برنامهی دیگری از مجموعهی «آموزههای نو» در خدمت شما هستیم.
پریسا: امروز هم مقالهای از وبسایت بهائیتیچینگز را بهشما معرفی میکنیم.
فرزاد: عنوان این مقاله بیارتباط با شعری از فریدون مشیری که پریسا در ابتدای برنامه خواند، نیست: «چگونه میتوان قلب شکسته را بند زد»
پریسا: دوستان، لطفا مثل همیشه ما را تا انتهای برنامه همراهی کنید.
* * *
پریسا: همونطور که گفتیم عنوان مقالهی این هفته هست: «چگونه میتوان قلب شکسته را بند زد».
فرزاد: این مقاله را وَن گیلمر نوشته که احتمالا بعضی از شنوندههای رادیو پیام دوست میشناسنش. ون گیلمر خواننده، آهنگساز، سرپرست و رهبر گروه کُر مشرق الاذکار شیکاگو در ایلینوی آمریکاست. در سال 2005، ون جایزهی «بهترین آهنگ گاسپل» را از مجموعهی «جوایز موسیقی مستقل» دریافت کرد.
پریسا: چطور میشه قلب شکسته رو بند زد؟ بازنده چطور امیدوار باشد؟ کمک کن تکههای قلب شکستهام رو بههم بچسبانم و دوباره زندگی کنم.
فرزاد: امروز همهاش شعر میخوانی! اینکه دیگه از فریدون مشیری نبود؟!
پریسا: نه. این ترجمۀ قسمتی از شعر آهنگی است که ون گیلمر مقالهاش را با آن شروع میکند
فرزاد: چه آهنگی؟ چه خوانندهای؟
پریسا: این رو اَل گیرین یکی از معروفترین خوانندگان موسیقی Soul در سال ۱۹۷۲ خونده. البته آهنگساز اون برادران گیب معروف به بی.جیز هستند. میخواهی قسمتی از آن را بشنوی؟ چون آشنایی با این سبک موسیقی و این آهنگ به فهم بهتر مقاله کمک میکند.
فرزاد: حتما.
…
فرزاد: هم از سبک موسیقیاش خوشم آمد و هم از صدای خواننده. حالا ربط این آهنگ به موضوع مقاله چیه؟
پریسا: ون گیلمر میگه هر روز از طرف افراد مختلف چه سفیدپوست و چه سیاهپوست و چه افرادی با رنگ پوستهای دیگه که اتفاقاً حسن نیت هم داشتن قلبش شکسته شده. اینطور که ون گیلمر در مقالهاش میگه این ترانه به خاطر خوانندگی قوی و تاثیرگذار ال گیرین تبدیل به یکی از معروفترین مرثیهها دربارهی شکسته شدن قلب سیاهپوستان شده.
فرزاد: پس این مقاله دربارهی تبعیض و تعصب نژادیه.
پریسا: درسته. در این مقاله ون گیملر از خودش و تجربه خودش به عنوان یک سیاهپوست میگه. و البته تصدیق هم میکنه که آدم حساسیه، و با توجه به اونچه که در طول تاریخ برای افرادی مثل او اتفاق افتاده باید قویتر از اینها باشه. اما موضوع اصلی اینه که تعصب نژادی خیلی بده. از گذشته و حتی تا به امروز روی بشر تاثیر بد و منفی گذاشته و همچنان هم ادامه داره.
فرزاد: حدس میزنم که موسیقی، مثل اونی که اول برنامه پخش کردی، نقش مهمی در بیان درد و رنج تبعیض نژادی داشته.
پریسا: درسته. سیاهپوستان آمریکاییتبار در طول تاریخ همیشه از موسیقی با سبکهای مختلف از جمله هیپ پاپ، رپ، و سول به عنوان وسیلهای استفاده کردن تا از قلبهایی که در اثر تبعیض نژادی شکسته شدن حرف بزنن. مثلا یکی از موزیسینها بهنام لینک ری در توصیف موسیقی سول میگوید: موسیقی سول موسیقی درده، در اون میتونیم صدای بردهها رو و صدای کتک خوردن و درد کشیدن رو بشنوی.
فرزاد: خب، حالا ون گیلمر از نوشتن این مقاله قصد نداشته که فقط دربارهی موسیقی حرف بزند، درسته؟
پریسا: نه. میخواهد بگوید با اینکه همیشه سیاهپوستان آمریکا در قالب موسیقی دربارهی درد و رنج ناشی از تبعیض نژادی با بقیۀ مردم آمریکا حرف میزدهاند اما به تازگی در چندین مقاله خونده که توصیه شده دیگر با سفیدپوستان دربارهی نژاد حرف نزنید.
فرزاد: چرا همچین توصیهای شده؟ به چه دلیلی؟
پریسا: خب، میدانیم که چقدر سیاهپوستان فقط به خاطر تفاوت رنگ پوست آزار دیدهاند و اذیت شدهاند. کسی که این همه سختی کشیده، دوست دارد که حداقل دربارهاش حرف بزند، گاهی فریاد بکشد، که هم درد را کم کند و هم اینکه شاید گوش شنوایی پیدا بشود.
فرزاد: خب، اینکه دلیلی نمیشود برای آن توصیه.
پریسا: اما خود ون گیلمر میگوید وقتی ما سیاهپوستها درباره دردهایمان حرف میزنیم، ناخودآگاه با عصبانیت و خشم هرچی درد درونمان داریم میریزیم بیرون.
…