قسمت ۸
مرور مقالههای «درک یکدیگر در این دوران آشفته» نوشته بدیع شمس و «چگونه از پس امتحانات غیرمنتظره زندگی بربیاییم»، نوشته سینتیا بارنز اسلِیتر.
***
فرزاد: اینجا رادیو پیام دوست، استودیوی آموزههای نو و من فرزاد از مجریان این برنامه.
پریسا: و من پریسا از دیگر مجریان فصل پنجم آموزههای نو.
فرزاد: امروز هم دو مقالهی دیگه از وب سایت بهائی تیچینگز رو به شما معرفی میکنیم.
پریسا: مقالهی اول با عنوان: «درک یکدیگر در این دوران آشفته»، نوشتهی بدیع شمس؛
فرزاد: و مقالهی دوم با عنوان «چگونه از پس امتحانات غیرمنتظرهی زندگی بربیاییم»، نوشتهی سینتیا بارنز اسلِیتر.
پریسا: دوستان، لطفاً مثل همیشه ما را تا انتهای برنامه همراهی کنید.
* * *
فرزاد: خوب موافقی نویسندهی مقالهی اول امروز رو به شنوندههایمان معرفی کنیم؟
پریسا: حتماً. بدیع شمس، نویسندهی مقالهی «درک یکدیگر در این دوران آشفته» در زمینهی اقتصاد تخصص دارد و کتابی هم با عنوان «اقتصاد آینده» چاپ کرده. او هماکنون بازنشسته است و در ونکوور کانادا زندگی میکنه.
فرزاد: چرا این مقاله را انتخاب کردی؟
پریسا: راستش رو بخوای خیلی از مقاله خوشم اومد. عنوانش را که دیدم، به نظرم اومد که موضوع تکراریه احتمالاً مطالب هم تکراری. حتی تا اواسط مقاله هم هنوز همینطور فکر میکردم. اما هر چی به انتهای مقاله و نتیجهگیری نزدیکتر شدم نظرم بیشتر عوض شد.
فرزاد: شاید این خصوصیت خیلی از مقالههای وب سایت بهائی تیچینگز باشه. موضوع همهی مقالهها پیرامون آموزههای آیین بهائی است اما نکته جالب توجه اینه که وقتی هر نویسنده با دیدگاه خودش راجع به آموزهی خاصی مینویسد، وجه جدیدی از موضوع رو برای خواننده روشن میکند.
پریسا: دقیقا.
فرزاد: خوب حالا از خود مقاله بگو.
پریسا: حتماً. اینبار هم موضوع مقاله راجع به اینه که وضع کنونی دنیا درهم ریخته هست و نظامهای جهان روزبهروز دارن از هم بیشتر میپاشند.
فرزاد: البته این همه بههمریختگی و آشفتگی که بیهدف و مقصود نیست؟!
پریسا: نه، نیست. بدیع مثال درد پیش از زایمان را میزند. جهان در حال تحولی شگفتانگیزه اما برای رسیدن به اون باید از مرحلهی زایمان که با درد شدید همراه خواهد بود بگذره.
فرزاد: خب، دنیا آشفته است. با این مقدمه، بدیع میخواهد چه موضوعی را پیش بکشد؟
پریسا: بدیع میگه افراد مختلف نسبت به این درد و تحولات واکنشهای متفاوتی نشون میدن. مثلا یک دسته هستن که بدون اینکه نشانهای از تأثیر این تحولات سریع و آشفته در آنها ببینیم، خیلی آرام و صبورانه تمام تلاششون رو به کار میبرن تا حتی اگر ذرهای هم شده اوضاع دنیا را بهتر کنند.
فرزاد: پس بدیع شکل واکنش افراد را به این وضعیت آشفته دستهبندی میکند. خب، از بقیه دستهها بگو.
پریسا: در مقابل دسته دیگهای هم هستن که وقتی به اطرافشون نگاه میکنن و میبینن همه در حال دست و پا زدن هستن به این فکر میافتن که چی کار کنن خودشون رو از مهلکه نجات بدن و برای نجات خودشون از هیچ کاری دریغ نمیکنن.
فرزاد: این دو دسته یک نقطه مشترک دارند: هر دو میدانند که وضع خرابه.
پریسا: درست است. اما دستۀ سومی هم هست که درک دقیق و درستی از وضعیت دنیا ندارد. فقط آشفتگی را حس میکنند و وقتی میبینن دستشون به جایی بند نیست، یا منتظر میمونن ببینن بقیه چکار میکنن یا خودشون رو میبازند چون فکر میکنن کاری از دست خودشون بر نمییاد.
فرزاد: و احتمالا دستهای هم هستن که دلشون میخواد کار مثبتی بکنن، تغییری ایجاد کنن مثلا بهتر کردن سیستم تعلیم و تربیت، مشکل گرم شدن زمین، کم آبی، فقر و هزاران مشکل دیگه. اما نمیدونن از کجا و چطوری باید شروع کنن.
پریسا: درسته.
فرزاد: خب، حالا منظور از این دستهبندی چیه؟
پریسا: خوب قبول داری که تا اینجا رو کم و بیش همه میدونستیم؟
فرزاد: بله
پریسا: حالا ببین نویسندهی مقاله از اینجا به بعد چطوری همه چیز رو جمعبندی میکنه و نتیجه میگیره.
فرزاد: بفرمایید.
پریسا: نویسنده مقاله میگه که وظیفه ما اینه که با تمام این گروهها در تماس باشیم، شرایطی رو که درش هستن بفهمیم. باهاشون در موردش صحبت کنیم و با کمک و همفکری هم بتونیم راه حلی پیدا کنیم.
فرزاد: یعنی چی دقیقا؟
پریسا: یعنی به جای اینکه هر کی تقصیر رو بندازه به گردن دیگری یا فکر کنی دیگران که دارن این کار رو میکنن پس چه نیازی به همراهی منه، همه با هم احساس مسئولیت کنیم.
…