قسمت ۵۰ – پسر راستین ایران زمین
در دومین نامه خطاب به استاد هوشنگ سیحون، هنرمند و معمار برجسته ایران، شرح حال او را مرور میکنیم و تعدادی از دستآوردهای هنری او را برمیشماریم. دستآوردهایی که صرفا در رشته معماری خلاصه نمیشوند.
***
دوستان خوب من که هر چهارشنبه با حضور عاطفی خودتان باعث رونق این برنامه یعنی نامههای بدون تمبر بدون تاریخ میشوید، سلام. از یک بابت خیلی خوشحالم که باز فرصتی مغتنم فراهم شد تا دقایقی با هم باشیم و نامهای دیگر را مرور کنیم و هم احساسی از دلتنگی با من هست. آن حسی که اغلب به آن نوستالژی میگوییم. دلیلش هم این هست که این نامه، نامه ماقبل آخر از فصل دوم این مجموعه هست. این، یعنی دو سال هر هفته با یک نامه با شما بودن. در کنار شما با افراد گوناگون صحبت کردن و گاهی مستقیم و بیواسطه برای شما نامه نوشتن و برای شما خواندن. پس قطعا به من حق میدهید که چنین احساسی داشته باشم. میدانم که هر سلامی بالاخره یک خداحافظی در پی دارد. بعد از نامه هفته آینده مجموعه نامههای بدون تمبر بدون تاریخ در دو فصل و هر فصل پنجاه و دو قسمت به خاطرهها خواهد پیوست و البته این برای من بسیار باعث خوشحالی و افتخار خواهد بود که این نامهها حتی بخشی از آنها در خاطرات شما باقی بماند. امیدوارم به زودی با طرحی جدید، برنامهای جدید، حرفهای جدید به شما برگردم. برویم برنامه امروز را آغاز کنیم. با من همراه بمانید لطفا.
عالیجناب ناب، هنرمند و معمار والا و کمیاب، استاد هوشنگ سیحون درود بر تو. آرزوی قلبیام در این لحظه این هست که از عالم بالا از عالم پاک، من و شنوندگان این برنامه را در عالم خاک همراهی کنی و با حضور عاطفی خودت دقایق پیش رو را غنایی دیگرگونه ببخشی. این دومین نامهای هست که با عشق و اشتیاق خطاب به تو مینویسم و هفته آینده که آخرین نامه از این کل این مجموعه هست هم، برای تو و با نام و یاد تو نوشته خواهد شد. میخواهم کمی از تو حرف بزنم استاد سیحون. درست است که اغلب، شرح حال هنرمندان بیشتر برای رفع کنجکاویهای علاقمندان در دسترس آنها قرار میگیرد، اما وقتی این شرح حال با کار آنها پیوند میخورد دیگر یک شرح حال ساده نیست به نظرم. به همین خاطر برابم خیلی مهم است که عزیزانمان که الان دارند صدای من را میشنوند بدانند که تو در طول عمر طولانی و پرثمرت چه کارهایی کردی. هر چند که حتی به شکلی فهرستوار هم نمیتوانم از عهده بیانش به طور کامل بربیایم. در واقع به قدر وسع خواهم کوشید.
هنوز بناهایی که از تو به یادگار مانده، بنا نشده بود که تو بعد از گذراندن دوره دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه طهران راهی فرانسه شدی و در سال ۱۳۲۷ خورشیدی از مدرسه هنرهای زیبای پاریس عالیترین درجه علمی، یعنی دکترای دولتی را از آن خودت کردی. به طهران برگشتی. در سمت استادی دانشکده هنرهای زیبای طهران به تدریس پرداختی و تا سال ۱۳۴۰ این مسئولیت را به عهده داشتی. تو علاوه بر این که معمار بودی، طراح و نقاش هم بودی. البته من این را وقتی فهمیدم که برای اولین بار به بهائی سنتر یا همان مرکز تجمع بهائیان سیدنی رفتم و متوجه شدم که دیوارهای سالن اصلی با طراحیها و نقاشیهای تو تزئین شده. چقدر ایران بانو به داشتن پسری مثل تو افتخار کرده و هنوز هم افتخار میکند استاد هوشنگ سیحون. برای بلند کردن نام بلند آوازهاش زحمت فراوان کشیدی. از جمله این که طرحهای زیادی را از بناهای تاریخی دهکدهها و مناظر ایران تهیه کردی و به چاپ رساندی و در سطح جهانی به نمایش گذاشتی. با سبک مخصوص به خودت که اسمش به قول اهل فن، قلم مرکبی هست هنرهای قدیمی ایران را زنده کردی و در آنها با طرحهای تازه خودت، روح جدیدی دمیدی. پردههای نمدی دیواری بزرگ فقط یکی از آن کوششهاست. ترکیب هنرهای سنتی و مدرن را نوآوری محیط زیستی نام گذاشتی و با آبرنگ و رنگ و روغن، بارها و بارها آن را در عمل به منصه ظهور رساندی. دست مریزاد استاد سیحون. دست مریزاد.
…